|
This is a machine translation made by Google Translate and has not been checked. There may be errors in the text. On the right, there are more links to translations made by Google Translate. In addition, you can read other articles in your own language when you go to my English website (Jari's writings), select an article there and transfer its web address to Google Translate (https://translate.google.com/?sl=en&tl=fi&op=websites).
سیل
شواهد زیادی به نفع تاریخی بودن سیل در طبیعت و سنت بشری وجود دارد. بیاموزید که چقدر شواهد وجود دارد
1. شواهد سیل
سیل اغلب به عنوان یک افسانه صرف دیده می شود. به خصوص آن دسته از افرادی که به نظریه تکامل اعتقاد دارند، باور ندارند که سیل هرگز رخ داده است. آنها فکر می کنند غیرممکن است که زمانی آب تمام زمین را پوشانده باشد. اما آیا واقعاً سیل رخ داد؟ اگر رصدهای عملی از خاک، فسیل ها و سنت های بشری انجام دهیم، به سیل اشاره می کنند. آنها نشان میدهند که کشتار جمعی بزرگ زمانی روی زمین رخ داده است. در ادامه به صورت فهرست وار به بررسی شواهدی می پردازیم که حاکی از این فاجعه عظیم است.
گور دسته جمعی حیوانات
• تخمین زده شده است که حدود 800 میلیارد مهرهدار اسکلتی در منطقه Karroo در آفریقای جنوبی دفن شدهاند (مقاله رابرت بروم در Science، ژانویه 1959). اندازه بزرگ این محل دفن نشان می دهد که یک اتفاق غیر طبیعی رخ داده است. حیوانات باید خیلی سریع دفن شده باشند. به طور کلی، این نوع رویداد را می توان با یک تخریب جمعی مانند سیل توضیح داد که می تواند به سرعت لایه های زمین را روی حیوانات انباشته کند.
• منجمد دائمی آلاسکا و سیبری حاوی میلیون ها تن استخوان حیوانات است. نکته قابل توجه این است که تعدادی از این حیوانات پستانداران بزرگی بودند که نمی توانستند در شرایط سرد زنده بمانند و نمی توانستند خود را دفن کنند. شرح کتاب Maailman Luonto در مورد آن می گوید. این نشان می دهد که چگونه این حیوانات بزرگ همراه با پوشش گیاهی مختلف در اعماق زمین پیدا شده اند:
جالب اینجاست که یخهای دائمی در آلاسکا و سیبری میتواند شامل مقادیر قابلتوجهی از استخوان و گوشت، و پوشش گیاهی نیمه پوسیده و سایر بقایای دنیای ارگانیک باشد. در برخی نقاط، اینها بخش قابل توجهی از خاک را تشکیل می دهند. بخش قابل توجهی از بقایای حیوانات بزرگ مانند کرگدن مودار، شیرهای غول پیکر، بیور، گاومیش، مشک، گاو نر، ماموت و فیل های مودار است که منقرض شده اند... به همین دلیل است که واضح است که آب و هوای آلاسکا قبل از یخ زدن بسیار گرمتر بوده است.
• شواهد گورهای دسته جمعی بزرگ بقایای کرگدن، شتر، گراز وحشی و حیوانات بی شمار دیگری است که در عقیق اسپرینگ، نبراسکا یافت شده است. بر اساس برآورد کارشناسان، بقایای بیش از 9000 حیوان بزرگ در این منطقه وجود دارد.
• در سال 1845، بقایای حیوانات در نزدیکی اودسا در روسیه حفاری شد که شامل استخوان های بیش از 100 خرس و همچنین استخوان های بسیاری از اسب، خرس، ماموت، کرگدن، گاومیش کوهان دار، گوزن، گرگ، کفتار، حشره خواران مختلف، جوندگان، سمورها، جونده ها و روباه ها بود. اینها وارونه با بقایای گیاهی، پرندگان و حتی ماهی (!) مخلوط شده بودند. به نظر می رسد وجود ماهی در میان حیوانات خشکی اشاره ای آشکار به سیل باشد. چگونه ماهی ها می توانند با حیوانات خشکی در یک طبقه باشند؟
• تپه هایی حاوی تعداد زیادی استخوان اسب آبی در پالرموی ایتالیا پیدا شده است. از آنجایی که استخوانهای اسب آبی جوان نیز در میان یافتهها وجود دارد، آنها نمیتوانستند به روش طبیعی بمیرند. وجود این اسب آبی های جوان به وضوح به سیل اشاره می کند.
• یافتههای غارهایی بهعنوان مثال در یورکشایر در انگلستان، چین، در سواحل شرقی ایالات متحده آمریکا و در آلاسکا، که در آن اسکلت دهها گیاهخوار و حیوانات خوار مختلف در غارهای مشابه یافت شدهاند. در یورکشایر انگلستان استخوان های فیل، کرگدن، اسب آبی، اسب، آهو، ببر، خرس، گرگ، اسب، روباه، خرگوش، خرگوش و همچنین بسیاری از پرندگان در یکی از غارهای استالاکتیت یافت شد. به عنوان یک قاعده، این حیوانات که یکدیگر را می خورند در هیچ موردی با یکدیگر نمی مانند.
• گور بزرگ دیگری در فرانسه یافت شد که در آن بیش از 10000 بقایای اسکلت اسب پیدا شد.
• اکتشافاتی در گورستان های وسیع دایناسورها نیز انجام شده است. استخوان های چند صد و حتی هزاران دایناسور کوچک در بلژیک در یک رسوب به عمق حدود 300 متر پیدا شده است. استخوانهای حدود 10000 مارمولک اردک در منطقهای کوچک در مونتانا، ایالات متحده آمریکا و گورهای دسته جمعی صد سر مارمولکهای کرگدن در آلبرتای کانادا کشف شده است. علاوه بر این، مقبرههای کوچکتر دیگری مربوط به دایناسورها در نقاط مختلف جهان به دست آمده است. این احتمال وجود دارد که این حیوانات در همان تخریبی که در همان زمان بر جهان وارد شده، همدست بوده باشند. یک نمونه نیز در کتاب عصر دایناسور اثر دانشمند مشهور تکاملی بیورن کورتن آمده است. او اشاره میکند که چگونه چندین فسیل از دایناسورها در موقعیت شنا با سرهایشان به سمت عقب چرخانده شده است، گویی در حال مبارزه با مرگ هستند.
فسیل های تنه درخت که بسیاری از آنها به هم ریخته و وارونه هستند . پیش از این بیان شده بود که چگونه فسیل هایی از تنه درختان از نقاط مختلف جهان پیدا شده است که در داخل زمین قرار گرفته و در چندین لایه مختلف گسترش یافته است. خیلی اوقات، این تنه ها و کنده ها فقط یک آشغال بزرگ هستند که با لجن، استخوان و گل روی هم انباشته شده اند. ریشههای آنها نیز ممکن است وارونه باشد، که شواهدی از برخی رویدادهای ویرانگر است. برای اینکه فسیل های تنه درختان متولد شده و حفظ شوند، باید خیلی سریع در لایه های خاک اطراف خود دفن می شدند - در غیر این صورت هیچ فسیلی از آنها باقی نمی ماند.
منشا فسیل ها . فسیل های موجود در زمین شواهد قدرتمندی از سیل هستند. منشأ فسیلهای موجود در خاک را میتوان تنها با این واقعیت توضیح داد که رانشهای گل برخی از گیاهان و جانوران زنده یا اخیراً مرده را به سرعت مدفون کرده است. اگر این به سرعت انجام نمی شد، فسیل ها نمی توانستند تشکیل شوند، زیرا در غیر این صورت باکتری ها و لاشخورها در مدت کوتاهی آنها را تجزیه می کردند. قابل ذکر است که امروزه فسیل تشکیل نمی شود. کاشف معروف نوردنسکیلد متوجه شد که یافتن بقایای قدیمی مارمولکهای غولپیکر در اسپیتزبرگن آسانتر از فوکهایی است که اخیراً مدفون شدهاند، حتی اگر میلیونها فوک در آن منطقه وجود داشته باشد. بنابراین، تلاش برای توضیح اینکه چگونه حیوانات بزرگی مانند ماموت، دایناسور، کرگدن، اسب آبی، اسب و دیگر حیوانات بزرگ میتوانستند زیر گل و لای و لایههای زمین مدفون شوند، اگر به سیل اعتقاد نداشته باشیم، مشکل بزرگی است. تخمین زده می شود که ماموت ها به تنهایی حدود 5 میلیون نفر در خاک دفن شده اند. در شرایط فعلی، چنین حیواناتی در زمین دفن نمی شوند، بلکه به سرعت روی زمین می پوسند یا لاشخورها بلافاصله آنها را می خورند. شرح زیر (جیمز دی. دانا: "راهنمای زمین شناسی"، ص 141) نشان می دهد که چگونه تدفین سریع برای فسیل کردن ضروری است:
جانوران مهرهدار مانند ماهی، خزندگان و غیره وقتی قسمتهای نرم آنها جدا میشوند، تجزیه میشوند. آنها باید به سرعت پس از مرگ دفن شوند تا از پوسیدگی و خورده شدن توسط حیوانات دیگر جلوگیری شود.
زنده به گور شده . چندین فسیل شواهد بسیار واضحی از این واقعیت ارائه می دهند که به سرعت دفن شدند. علاوه بر دفن سریع، شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد حیوانات در زمان دفن هنوز زنده بودند. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
فسیل های ماهی تعداد زیادی فسیل ماهی با نشانه هایی از زنده و به سرعت دفن شده پیدا شده است. اولاً، فسیلهای ماهی پیدا شدهاند که یک وعده غذایی در حال انجام بوده است: ماهیهای کوچکتر دیگری در دهان خود داشتند که ناگهان زیر تودههای بزرگ خاک مدفون شدند. به عبارت دیگر، اگر ماهی در حال خوردن وعده غذایی خود باشد، مرگ عادی را تجربه نمی کند، بلکه تا زمانی که دفن سریع را تجربه نکرده، زندگی عادی داشته است. ثانیاً، تعداد زیادی فسیل ماهی پیدا شده است که تمام فلسها سر جای خود، دهان باز و همه بالههای باز شده بودند. هر گاه چنین آثاری بر روی ماهی ها یافت می شود، نشان می دهد که آنها باید هنوز زنده بوده و با سرنوشت خود مبارزه می کردند تا زمانی که ناگهان به خاک سپرده شدند. در سیل، چنین دفن سریع زیر گل محتمل ترین راه برای مردن ماهی خواهد بود. به عنوان مثال، حدود 9/10 از ماهی های زرهی یافت شده در رسوبات ماسه سنگ قرمز قدیمی در چنین وضعیتی قرار دارند - آنها دو شاخ خود را با زاویه قائم با صفحه استخوانی سر خود به نشانه خطر بالا آورده اند - که نشان می دهد دفن سریع را تجربه کرده اند. علاوه بر این، فسیل ماهی به هیچ وجه نمی تواند تشکیل شود - به جز به روشی که قبلاً ذکر شد - زیرا در شرایط عادی ماهی ها خیلی سریع تجزیه می شوند یا توسط حیوانات دیگر خورده می شوند. با این حال، در مکان های دفن ماهی، میلیون ها فسیل از این گونه ماهی ها را می توان یافت.
صدف و صدف دوکفه ای. صدف ها و صدف های دوکفه ای در حالت بسته یافت شده اند که نشان می دهد آنها زنده به گور شده اند. معمولاً وقتی این جانوران می میرند، ماهیچه ای که پوسته آنها را بسته نگه می دارد شل می شود و اجازه می دهد شن و خاک رس وارد شود. اما این فسیل ها معمولاً بسته بسته می شوند و بین پوسته ها ماسه یا خاک رس وجود ندارد. از آنجایی که این صدف ها محکم بسته شده اند، نشان می دهد که این حیوانات زمانی که هنوز زنده بوده اند دفن شده اند.
ماموت ها در کنار بسیاری از حیوانات دیگر، اکتشافات بزرگ ماموت نیز انجام شده است. تخمین زده می شود که تا 5 میلیون ماموت در زمین مدفون باشد. بقایای آنها، عمدتاً عاج، به تن از زمین کنده شده است و حتی به عنوان ماده اولیه برای صنعت عاج مورد استفاده قرار گرفته است، بنابراین نمی توان در مورد مقدار کمی از آن صحبت کرد. آنچه در مورد این یافته های ماموت قابل توجه است این است که ماموت ها در شرایط بسیار خوبی حفظ شده اند. برخی از آنها در حالت ایستاده (!) پیدا شده اند، برخی دیگر هنوز غذای هضم نشده در دهان و معده دارند. علاوه بر این، برخی از آنها کاملا سالم و بدون آسیب یافت شده است. هنگامی که چنین اکتشافاتی در مناطق وسیعی انجام می شود، نشان می دهد که آنها در یک سیل بهاری محلی، از طریق مرگ آهسته از گرسنگی یا هر مرگ معمولی که توضیح داده شد کشته نشده اند. هیچ مقدار یکنواخت گرایی نمی تواند مرگ همزمان و خشونت آمیز صدها هزار حیوان و نحوه مدفون شدن آنها در لایه های لجن و خاک را توضیح دهد. در سیل، ممکن است این اتفاق بیفتد.
موجودات دریایی و بخش هایی از آنها در کوه ها و زمین های خشک یافت می شود .
- (پیدایش 7:19) و آبها به شدت بر زمین غالب شد. و تمام تپه های بلندی که در زیر تمام آسمان بود پوشیده شد.
- (دوم پطرس 3:6) ... به موجب آن دنیایی که در آن زمان پر از آب بود، نابود شد.
شاید بهترین شواهد سیل جهانی این واقعیت باشد که ما می توانیم بقایای موجودات دریایی را در کوه ها و خشکی ها پیدا کنیم. (نمونههای مشابهی را میتوان در برنامههای طبیعت در تلویزیون مشاهده کرد.) این بقایا قطعاً در مکانهای فعلیشان وجود نداشتند، اگر دریا در زمانی این مناطق را پوشانده نمیشد.
• 500 سال قبل از آغاز تقویم مدرن، فیثاغورث بقایای موجودات دریایی را در کوه ها پیدا کرد. (p.11 Planeetta maa («سیاره زمین»)).
• صد سال بعد، هرودوت مورخ یونانی نوشت که صدف های دریایی از صحرای مصر جمع آوری شده است. او نتیجه گرفت که دریا باید تا صحرا رسیده باشد (ص 11 «Planeetta maa»). بقایای حیوانات بزرگ دریایی نیز در بیابان های شنی بزرگ آفریقا یافت شده است.
• Xenofanes در حدود 500 سال قبل از میلاد فسیل های دریایی را در مناطق داخلی دور از دریا پیدا کرد او همچنین فسیل های ماهی را در معدنی در سیراکوز در سیسیل و در مالت و سرزمین اصلی ایتالیا یافت. او به این نتیجه رسید که این مناطق قبلاً توسط دریا پوشیده شده بودند (ص. 17 Nils Edelman - Viisaita ja veijareita geologian maailmassa).
• چارلز داروین زمانی که اسکلت نهنگی را در مناطق کوهستانی پرو پیدا کرد با بقایای دریایی برخورد کرد.
• آلبارو آلونزو باربا، که یک مدیر معدن در پتوس بود، در کتاب خود که در سال 1640 نوشته شده است، ذکر می کند که صدف های عجیبی را در صخره های بین پوتوس و اورونسته در بولیوی، در ارتفاع 3000 متری از سطح دریا پیدا کرده است (ص 54 Nils Edelman: Viisaita ja veijareita masaologia) .
• آلمانی PS Pallas در دهه 1700 سنگ آهک و تخته سنگ های رسی طبقه بندی شده را در کوه های اورال و آلتای - هر دو در روسیه - یافت که بقایای حیوانات و گیاهان دریایی را در خود نگه می داشت (ص 125 Nils Edelman: Viisaita ja veijareita geologian maailmassa).
• بسیاری از موجودات دریایی مانند صدفها، آمونیتها، بلمنیتها (آمونیتها و بلمنیتها همزمان با دایناسورها زندگی میکردند) ، ماهیهای استخوانی، نیلوفرهای دریایی، فسیلهای مرجانی و پلانکتون و خویشاوندان خارپشتهای دریایی فعلی و ستارههای دریایی در کیلومترها بالاتر از سطح دریا در Himalaya یافت شدند. کتاب Maapallo Ihmeiden Planeetta ( ص 55) این بقایای را به صورت زیر توصیف می کند:
هاروتاکا ساکای از دانشگاه ژاپن در کیوشو، سالهاست که روی این فسیلهای دریایی در کوههای هیمالیا تحقیق کرده است. او و گروهش یک آکواریوم کامل از دوره مزوزوئیک را فهرست کرده اند. نیلوفرهای دریایی شکننده که نسبت به خارپشتهای دریایی و ستارههای دریایی کنونی هستند، در دیوارههای صخرهای بیش از سه کیلومتر بالاتر از سطح دریا یافت میشوند. آمونیتها، بلمنیتها، مرجانها و پلانکتونها بهعنوان فسیل در سنگهای کوهها یافت میشوند (…) در ارتفاع دو کیلومتری زمین شناسان اثری از خود دریا پیدا کردند. سطح صخره ای موج مانند آن مطابق با اشکالی است که از امواج کم آب در ماسه باقی می مانند. حتی از بالای اورست، نوارهای زرد رنگی از سنگ آهک یافت می شود که در زیر آب از بقایای حیوانات دریایی بی شماری به وجود آمده است.
• علاوه بر هیمالیا، یافته های متعددی در رشته کوه های آلپ، آند و کوه های راکی به دست آمده است. این یافته ها شامل صدف ها، سخت پوستان، آمونیت ها و همچنین رگه ها و رسوبات شیل رسی حاوی فسیل های دریایی است. برخی از یافته ها در ارتفاع چند کیلومتری قرار دارند. شرح زیر از کوه های آلپ نشان دهنده وجود فسیل های دریایی است:
دلیلی وجود دارد که از نزدیک به ماهیت اصلی صخره های رشته کوه نگاه کنیم. در کوههای آلپ، در آلپهای آهکی شمال، بهاصطلاح منطقه هلوتی، دیده میشود. سنگ آهک ماده اصلی سنگ است. وقتی به صخره اینجا در دامنه های شیب دار یا بالای یک کوه نگاه می کنیم - اگر انرژی لازم برای بالا رفتن از آنجا را داشتیم - در نهایت بقایای فسیل شده حیوانات، فسیل های حیوانات را در آن خواهیم یافت. آنها اغلب به شدت آسیب دیده اند، اما می توان قطعات قابل تشخیص را پیدا کرد. تمام آن فسیلها پوستههای آهکی یا اسکلتهای موجودات دریایی هستند. در میان آنها آمونیت های مارپیچی و به خصوص صدف های دو پوسته زیادی وجود دارد. (…) در این مرحله خواننده ممکن است تعجب کند که معنی آن چیست که رشتهکوهها این همه رسوب را در خود جای دادهاند که میتوان آنها را نیز در کف دریا یافت.(ص 236237، پنتی اسکولا، موتووا ماآ)
• سنگ آهک تقریباً یک چهارم چین را شامل بقایای مرجان هایی می شود که از دریا سرچشمه می گیرند (p. 97,100-106 "Maapallo ihmeiden planeetta"). مناطق مشابهی نیز در یوگسلاوی و آلپ وجود دارد.
• در یک معدن تخته سنگ در کوه های اسنودون در انگلستان، لایه های شن و ماسه عظیمی پر از پوسته صدف های ساحلی در ارتفاع حدود 1400 فوتی از سطح دریا وجود دارد.
• مارمولکهای ماهی یا ایکتیوسورها که میتوانستند تا چندین متر رشد کنند، در انگلستان و آلمان یافت شدهاند که در لایههای رسی با استخوان و پوست خود مدفون شدهاند. یکی از اسکلتها که در مجموعه موسسه زمینشناسی دانشگاه هلسینکی نگهداری میشود، در یک سنگ رسی در هولزمادن وورتنبرگ پیدا شد. طول آن 2.5 متر است و به خوبی حفظ شده است. (ص 371 «Muuttuva maa»، Pentti Eskola)
• در مرکز فرانسه (Saint-Laon، Vienne)، پوسته های آمونیت در سنگ آهک یافت شده است. (ص 365 «Muuttuva maa»، Pentti Eskola)
• منطقه سنگ آهک در Solnhofen بایرن دارای دو فسیل از مارمولک پرنده (Archaeopteryx) است. از همین منطقه سنگ آهک، فسیل های دیگری مانند حشرات، مدوزا، خرچنگ ها، بلمنیت ها و ماهی ها نیز یافت شده است. (ص 372، "Muuttuva maa"، Pentti Eskola)
• مناطقی در لندن، پاریس و وین وجود دارد که سابقاً بستر دریا هستند. به عنوان مثال، برخی از مناطق سنگ آهک در پاریس عمدتاً از پوسته نرم تنان دریاهای گرمسیری تشکیل شده است. (ص 377 «Muuttuva maa»، Pentti Eskola)
• در مجاورت برلین، لایههای سیلت به ضخامت چندین متر شامل پوستههای یک گاستروپود منقرض شده ( Paludina diluviana ) و بقایای پیک است. (ص 410 «موتووا ماا، پنتی اسکولا)
• مناطقی مانند سوریه، عربستان، اسرائیل فعلی و مصر بستر دریا بوده اند. (p.401, 402 "Muuttuva maa", Pentti Eskola)
• فسیل های صدف قدیمی در تونس، نزدیک شهر توزور پیدا شده است. (ص 90 Björn Kurten, Kuinka Mammutti pakastetaan )
• در صحرای فیجوم در 60 کیلومتری جنوب غربی قاهره، بقایای نهنگ ها و شیرهای دریایی در دامنه خط الراس بلند جبل قطران پیدا شده است. (ص 23 Björn Kurten، Jääkausi، [عصر یخبندان])
• از بسیاری از نقاط مختلف کره زمین، لایههایی از فسیلهای ماهی که حاوی صدها هزار یا میلیونها ماهی هستند، یافت شده است. به عنوان مثال، در لایه های فسیلی شاه ماهی در کالیفرنیا، تخمین زده می شود که یک میلیارد ماهی در منطقه ای به وسعت ده کیلومتر مربع وجود دارد. مناطقی از آلمان تا دریای خزر، ایتالیا، اسکاتلند، دانمارک (در صخره گچی کلینت استیون ) و جنوب اسپانیا (تپههای کاراواکا) شامل لایههایی از میلیونها فسیل ماهی است. همه این مناطق خشک باید توسط دریا پوشیده شده باشند وگرنه این یافته های ماهی امکان پذیر نخواهد بود.
• لایههای تخته سنگی شناخته شده در برگس، که در سال 1909 در کوههای راکی کشف شد، شامل دهها هزار فسیل از بستر دریای باستانی است که امروزه در ارتفاع بیش از 2000 متر از سطح دریا قرار دارد.
• از بخش های شمال غربی استرالیا (ص 96 Maapallo ihmeiden planeetta) و گینه نو، مرجان ها و فسیل های ماهی یافت می شود.
• از سرزمین اصلی آمریکای شمالی، بقایای نهنگ ها در فاصله زیادی از دریا پیدا شد. این یافته ها برای مثال در دریاچه انتاریو، در ورمونت، کبک، و سنت لارنس انجام شده است. بنابراین، این مناطق باید در گذشته تحت پوشش دریا قرار گرفته باشند.
• بسیاری از مکان های مرتفع در سراسر جهان - هیمالیا و سایر کوه های بلند - نشانه هایی از خطوط ساحلی باستانی و حرکت امواج را نشان می دهند. این یافتهها همچنین در گینه نو، ایتالیا، سیسیل، انگلستان، ایرلند، ایسلند، اسپیتزبرگن، نوواجا-سملیا، سرزمین فرانتس ژوزف، گرینلند، در مناطق وسیعی در شمال و جنوب آمریکا، الجزایر، اسپانیا انجام شده است... این فهرست ادامه دارد. (اطلاعات عمدتاً از Maanpinnan muodot ja niiden synty , p. 99,100 / توسط Iivari Leiviskä آمده است). سواحل باستانی در فنلاند و نواحی مجاور نیز یافت شده است. یکی از نمونه ها Pyhätunturi است که در آن سنگ هایی با نشانه هایی از امواج وجود دارد. نشانه هایی از سواحل باستانی را نیز می توان در دامنه تپه های بسیاری یافت. در بخش جنوبی فنلاند، چنین مکان هایی عبارتند از Korppoo، Jurmo، Kaunissaari در Pyhtää و Virttaankangas در Säkylä، و همچنین در شمال، به عنوان مثال Lauhanvuori، Rokua و Aavasaksa. (از کتاب Jokamiehen geologia ص 96 / اثر Kalle Taipale, Jouko.T. Parviainen)
• گدازه در کوه های آرارات در ارتفاع 4500 متری از سطح دریا پیدا شده است و فقط می تواند محصول فوران های آتشفشانی زیر آب باشد (Molen, M., Vårt ursprung?, 1991, p. 246)
• یکی از نشانه های سیل، سنگ های رسوبی دریایی است. آنها بسیار رایج تر از سایر سنگ های رسوبی هستند. جیمز هاتون که به عنوان پدر زمین شناسی شناخته می شود، بیش از دو قرن پیش به این مشاهدات اشاره کرد:
باید نتیجه بگیریم که تمام لایه های زمین (...) توسط شن و ماسه ای که روی بستر دریا انباشته شده اند، پوسته های سخت پوستان و مواد مرجانی، خاک و خاک رس تشکیل شده اند. (J. Hutton, Theory of the Earth l, 26. 1785)
JS Shelton: در قارهها، سنگهای رسوبی دریایی بسیار رایجتر و گستردهتر از همه سنگهای رسوبی دیگر هستند. این یکی از آن حقایق ساده ای است که نیاز به توضیح دارد، زیرا در قلب همه چیز مربوط به تلاش های مداوم انسان برای درک جغرافیای متغیر گذشته زمین شناسی قرار دارد.
دانش سنتی و سیل . ما نیازی به جستجوی اطلاعات درباره سیل فقط در طبیعت نداریم. شواهدی از آن را در سنت های ملل مختلف می یابیم. تخمین زده شده است که تقریباً پانصد مورد از این داستان ها توسط فرهنگ های سراسر جهان نقل شده است. بسیاری از این داستان ها (به طور طبیعی) با گذشت زمان تغییر کرده اند، اما در همه آنها ذکر آب به عنوان عامل ویرانی مشترک است. بسیاری از این داستانها همچنین به زمانهای خوب قبلی، سقوط انسان و آشفتگی زبانها که در بابل (بابل) روی داد، اشاره میکنند - همه وقایعی که کتاب مقدس نیز به آنها اشاره میکند. داستان ها در میان مردمان بسیار متفاوت یافت می شود: بابلی ها، بومیان استرالیا، مردم میائو چین، کوتوله های افه آفریقایی، سرخپوستان هوپی آمریکا در قبیله پاداگو آمریکای شمالی، و بسیاری از مردمان دیگر. جهانی بودن روایات سیل نشان از تاریخی بودن این رویداد دارد:
لنورمانت در کتاب «آغاز تاریخ» می گوید: ما این فرصت را داریم که ثابت کنیم داستان سیل یک سنت جهانی در همه شاخههای خانواده بشری است و چنین سنت مشخص و یکسانی را نمیتوان افسانهای تصور کرد. باید خاطره یک واقعه واقعی و هولناک باشد، رویدادی که چنان تأثیری قوی در ذهن اولین والدین خانواده بشری گذاشته است که حتی فرزندان آنها هرگز نمیتوانند آن را فراموش کنند (3).
مردم از نژادهای مختلف داستان های میراث متفاوتی در مورد فاجعه عظیم سیل دارند. یونانی ها داستانی در مورد سیل گفته اند و حول شخصیتی به نام دیوکالیون می باشد. حتی مدت ها قبل از کلمب، بومیان قاره آمریکا داستان هایی داشتند که خاطره سیل بزرگ را زنده نگه داشته بود. داستانهای مربوط به سیل از نسلی به نسل دیگر تا به امروز در استرالیا، هند، پلینزی، تبت، کشمیر و لیتوانی منتقل شده است. آیا همه آنها فقط داستان و داستان هستند؟ آیا همه آنها ساخته شده اند؟ می توان حدس زد که همه آنها همان فاجعه بزرگ را توصیف می کنند. (4)
اگر سیل جهانی واقعی نبود، برخی از کشورها توضیح می دادند که فوران های آتشفشانی وحشتناک، طوفان های بزرگ برف، خشکسالی (...) اجداد شیطانی آنها را نابود کرده است. بنابراین جهانی بودن داستان سیل یکی از بهترین شواهد بر صحت آن است. ما میتوانیم هر یک از این داستانها را بهعنوان افسانههای فردی رد کنیم و فکر کنیم که این فقط تخیل است، اما با هم، از منظر جهانی، تقریباً غیرقابل انکار هستند. (زمین)
در مرحله بعد، ارجاعات بیشتری به همان موضوع. مورخان گذشته از سیل به عنوان یک رویداد تاریخی واقعی یاد کرده اند. بازنویسی امروز تاریخ در عوض به دنبال تغییر تاریخ گذشته بشر با انکار این فاجعه بزرگ سیل و افزودن صدها هزار و میلیون سال به تاریخ است که شواهد چندان قانع کننده ای برای آن وجود ندارد.
• یوسفوس مورخ و بروسوس بابلی از بقایای کشتی نوح یاد کرده اند • هرودوت مورخ یونانی در قسمت پنجم تاریخ خود به سکاها اشاره کرده است. او از آنها به عنوان فرزندان یافث (پسر نوح) یاد می کند (پیدایش 10: 1، 2: اکنون اینها نسل پسران نوح، سام، حام، و یافث هستند: و پسران یافث پس از طوفان به دنیا آمدند. • در داستان گیلگمش به اوتناپیستیم دستور داده شد که کشتی بسازد: «ای مرد شوروپک، پسر اوبار توتو. خانه خود را خراب کنید و کشتی بسازید، ثروت را رها کنید، به دنبال زندگی آخرت باشید، ثروت را تحقیر کنید، زندگی خود را نجات دهید. بذر تمام زندگان را به کشتی که می سازید ببرید. ابعاد آن را به خوبی اندازه گیری کنید.» • در گزارش سیل آشوری شرحی از ساخت کشتی آمده است:
- - من گناهکار و زندگی را نابود خواهم کرد. - - بگذار بذر زندگی برود، همه اش، تا وسط کشتی، به کشتی که می سازی. طول آن ششصد ذراع است و عرض و ارتفاع آن شصت ذراع. - - بگذار عمیق شود. – من دستور را پذیرفتم و به هیا، پروردگارم گفتم: وقتی تمام می کنم کشتی سازی که به من گفتی انجام دهم، خیلی پیر و جوان به من تمسخر می کنند (5)
• آزتک ها به سیل اشاره کرده اند:
هنگامی که جهان برای 1716 سال وجود داشت، سیل آمد: "کل بشر ناپدید شد و غرق شد و آنها متوجه شدند که تبدیل به ماهی شده اند. همه چیز در یک روز ناپدید شد.» فقط ناتا و همسرش نانا نجات یافتند، زیرا خدای تیتلاچاوان به آنها گفته بود که از درخت سرو قایق بسازند. (6)
• یک لوح گلی از یکی از شهرهای بابلی، نیپور، در دهه 1890 پیدا شد و قدمت آن بیشتر از حماسه گیلگمش بود . قدمت این لوح گلی حداقل به 2100 سال قبل از میلاد برمی گردد، زیرا مکانی که در آن یافت شد، یعنی یک کتابخانه عمومی، در آن زمان ویران شد. تصویر آن بسیار شبیه به تصویری است که در کتاب پیدایش آمده است. به آمدن سیل اشاره می کند و توصیه می کند کشتی بزرگی برای محافظت از نجات یافتگان بسازد. متن لوح توسط یک آشورشناس متخصص هرمان هیلپرچت ترجمه شده است. کلمات داخل کروشه را نمی توان در متن پیدا کرد، اما Hilprecht آنها را بر اساس متن آورده است:
(2) ... [محدوده های آسمان و زمین من] حذف (3) … [سیلی ایجاد خواهم کرد و] همه مردم را به یکباره خواهد برد. (4) … [اما پیش از آمدن سیل، به دنبال زندگی باشید. (5)…… [برای همه موجودات زنده]، به هر تعداد که باشد، سرنگونی، ویرانی، نابودی خواهم آورد. (6) …کشتی بزرگ بسازید و (7) ... ارتفاع کلی ساختار آن باشد (8) ... بگذارید قایق خانه ای برای انتقال بازماندگان باشد. (9) ... با درپوش قوی (آن). (10) ... [به کشتی] که شما می سازید (11) ... [جانوران زمین، پرندگان آسمان را بیاورید، (12) ... [و خزندگان زمین هر کدام یک جفت] به جای انبوه، (13) ... و خانواده ... (7)
• در مورد گاهشماری مصر، ممکن است قرن ها از بین رفته باشد. مصریان در روزهای اولیه فهرستی از فرمانروایان نداشتند، اما قرن ها بعد (حدود 270 قبل از میلاد) توسط کشیش مصری Manetho گردآوری شد. یکی از اشتباهات فهرستهای او این بوده است که منتون فکر میکرد که برخی از پادشاهان یکی پس از دیگری حکومت میکردند، حتی اگر مشخص شد که در همان زمان حکومت میکردند. با وجود همه چیز، Manetho تاریخی بودن پیدایش را تایید می کند. او «بعد از طوفان» برای حام، پسر نوح، «مصر یا مصرعیم» به دنیا آمد، که اولین کسی بود که در زمان پراکندگی قبایل در منطقه مصر کنونی ساکن شد. (8)
نمادهای حروف . طبق کتاب مقدس، وقتی نوح به کشتی رفت، تنها هفت نفر دیگر با او بودند. در مجموع هشت نفر در تابوت بودند (پیدایش 7:7 و اول پطرس 3:20). اما جالب است که همین عدد هشت و اشاره واضح به سیل حتی در علائم حروف به خصوص در سیستم نوشتاری چینی نیز دیده می شود. در سیستم نوشتاری چینی، نماد یک کشتی، یک قایق است که هشت نفر در آن هستند، همان تعداد در کشتی نوح! نماد کلمه "سیل" نیز دارای عدد هشت است! این نمی تواند تصادفی باشد که همین عدد، هشت، با نمادهای کشتی و سیل همراه است. این ارتباط مطمئناً به این دلیل است که چینی ها نیز سنت حفظ شده از همان سیل جهانی مانند سایر مردمان را دارند. آنها همچنین از زمان های قدیم معتقد بودند که تنها یک خدا وجود دارد که در بهشت است.
مثال دوم. نماد چینی کشتی یک قایق است که هشت نفر در آن هستند. هشت نفر؟ کشتی نوح دقیقاً هشت نفر در آن بود. (…) همه محققان در مورد معنای دقیق هر نماد نظر یکسانی ندارند. در هر صورت، خود چینیها (مانند بسیاری از ژاپنیها که - عملاً - سیستم نوشتاری یکسانی دارند) به تعابیری که مبلغان برای آنها ارائه کردهاند علاقه دارند. حتی اگر این نظریه ها درست نبودند، صرف صحبت از آنها ممکن است برای نشان دادن حقیقت معنوی برای کافران کافی باشد. من خودم مشاهده کردهام که بسیاری از واعظان چینی و ژاپنی فکر میکنند که این نمادهای متفاوت راهروی بسیار خوبی برای تفکر مردمشان است. (دان ریچاردسون، ابدیت در قلبشان)
کلمه صالح . در سیستم نوشتاری چینی، نماد عجیب دیگری نیز وجود دارد: کلمه "عادل". نماد صالح از دو قسمت مختلف تشکیل شده است: قسمت بالایی به معنای بره و زیر آن ضمیر شخصی من است . بنابراین، این دیدگاه وجود داشته است که مردم به تنهایی نمی توانند صالح باشند. آنها فقط زمانی عادل هستند که زیر بره باشند. بنابراین، سیستم نوشتاری چینی همان پیام های عهد جدید را آموزش می دهد. ما باید زیر بره ای باشیم که توسط خدا (عیسی مسیح) به ما داده شده است، تا بتوانیم عادل شویم. در آیات بعدی کتاب مقدس به این موضوع اشاره شده است:
- (یوحنا 1:29) روز بعد یحیی عیسی را دید که نزد او می آید و گفت: اینک بره خدا که گناه جهان را می برد.
- (اول قرنتیان 1:30) اما شما از او هستید در مسیح عیسی که از خدا برای ما حکمت و عدالت و تقدیس و فدیه آفریده شده است.
کربن و روغن . معمولاً به ما یاد میدهند که کربن و نفت طی فرآیندی آهسته که میلیونها سال زمان نیاز دارد، تشکیل شدهاند. مردم در مورد عصر کربن صحبت می کنند، زمانی که مقدار بسیار زیادی کربن تشکیل می شد. اما موضوع چگونه است؟ آیا این مواد صدها میلیون سال پیش به وجود آمده اند و آیا میلیون ها سال طول کشیده تا تشکیل شوند؟ اگر در پرتو حقایق زیر به آن نگاه کنیم، آنها بیشتر نشان می دهند که آنها به سرعت و کاملاً «در گذشته نزدیک»، فقط چند هزار سال پیش و آشکارا در زمینه سیل ذکر شده در کتاب مقدس شکل گرفته اند.
عصر ذخایر کربن و چاه های نفت. اولین نکته این است که شواهدی از قدمت ذخایر کربن و نفت به دوره های زمانی بزرگ اشاره نمی کند. قبلاً در این مورد صحبت کردیم و دو نکته بعدی این را ثابت می کند:
• فشار چاه های نفت به قدری زیاد است (معمول است که نفت از سوراخ حفر شده در زمین به هوا فوران می کند) که عمر آنها بیش از 10000 سال نیست. (فصل 12-13 ماقبل تاریخ و مدل های زمین نوشته ملوین ا. کوک، مکس پریش و شرکت، 1966). اگر این چاههای نفت میلیونها سال قدمت داشتند، فشار آن مدتها پیش از بین میرفت.
• رد پای افراد در لایه های کربنی که در بسیاری از مناطق (مکزیک، آریزونا، ایلینویز، نیومکزیکو، و کنتاکی و سایرین) به عنوان "250 تا 300 میلیون سال قدمت" توصیف شده است، یافت شده است. در همین لایه ها اشیایی متعلق به یک انسان و فسیل های انسانی (!) پیدا شده است. این بدان معناست که یا انسان ها در 300 میلیون سال پیش روی زمین زندگی می کردند، یا اینکه آن لایه های کربن واقعاً تنها چند هزار سال قدمت دارند. (Glashouver, WJJ, So entstand die Welt , Hänssler, 1980, ss. 115-6؛ Bowden, M., Ape-men – Fact or Fallacy? Sovereign Publications, 1981؛ Barnes, FA, The Case of the Bones in Stone، صحرا/ بهمن 1354، ص. 36-39). احتمال بیشتری وجود دارد که گزینه دوم درست باشد، زیرا حتی دانشمندان معتقد نیستند که مردم 300 میلیون سال پیش در زمین زندگی می کردند:
"اگر انسان (...) به هر شکلی در اوایل دوره کربن آهن وجود داشته است، کل علم زمین شناسی به قدری اشتباه است که همه زمین شناسان باید از شغل خود استعفا دهند و راننده کامیون شوند. بنابراین، حداقل در حال حاضر، علم جایگزین وسوسه انگیزی را که انسان آن ردپاها را به جا گذاشته است، رد می کند." ( راز کربونیفر ، ماهنامه علمی، ج 162، ژانویه 1940، ص 14)
• دلیل سوم برای اینکه ذخایر زغال سنگ و نفت را میلیون ها سال قدمت ندانیم، رادیوکربن موجود در آنهاست. زمانی که نیمه عمر رسمی کربن رادیو کربن تنها 5730 سال است، نباید چیزی از آن در ذخایری با قدمت میلیون ها یا صدها میلیون سال باقی بماند. با این حال، در اوایل سال 1969 نشریه Radiocarbon اشاره کرد که چگونه نمونه های رادیوکربن به نمونه های گرفته شده از زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی عمر رادیوکربنی کمتر از 50000 سال دادند.
سرعت شکل گیری. در مورد تشکیل روغن و کربن نیازی به زمان زیادی نیست. یکی از حمایت های این نظریه در این واقعیت یافت می شود که در طول جنگ جهانی دوم، نفت از زغال سنگ و زغال سنگ در آلمان ساخته می شد و با موفقیت همراه بود. چندین سال طول نکشید، اما در مدت کوتاهی اتفاق افتاد. اخیراً با استفاده از فناوری متفاوتی، یک بشکه نفت در 20 دقیقه از یک تن زباله آلی تولید شد (طراحی ماشین، 14 مه 1970 ). همچنین تبدیل چوب و سلولز به کربن یا مواد کربن مانند در تنها چند ساعت ممکن شده است. این نشان می دهد که وقتی شرایط مناسب باشد، روغن و کربن می توانند به سرعت تشکیل شوند. برای تشکیل آنها میلیون ها سال نیاز نیست. فقط نظریه های تکامل نیاز به میلیون ها سال دارند. مثال زیر ثابت می کند که زغال سنگ معدنی را می توان در مدت زمان کوتاهی، تنها در چند هفته تشکیل داد. نویسنده ثابت می کند که چنین وقایعی می توانست به سرعت در ارتباط با سیل رخ دهد.
(...) زمین شناس معروف استرالیایی، سر اجورث دیوید، در گزارش خود از سال 1907، تنه درختان ذغالی شده ای را که در بین لایه های کربن سیاه در نیوکاسل (استرالیا) یافت شده بود، توضیح داد. قسمتهای پایین تنهها در اعماق لایه کربنی دفن شده بودند، و سپس تنهها درست از لایههای بالا عبور کردند و در نهایت به لایه کربنی در بالا ختم شدند! فکر کنید که مردم سعی می کنند این چیزها را بر اساس فرآیندهای آهسته ای که در دو باتلاق مجزا اتفاق می افتد با بازه های زمانی بزرگ بین آنها توضیح دهند. هنگامی که تعصب "توسعه آهسته و تدریجی" بوده است، واضح است که این امر مانع از واضح ترین توضیح برای منشأ زغال سنگ شده است، یعنی یک تحول طبیعی عظیم ناشی از آب به سرعت گیاهان پاره شده را مدفون کرده است. حرکت آب می تواند به سرعت باعث تغییرات زمین شناسی بسیار زیادی شود، به خصوص اگر آب زیادی وجود داشته باشد. اکثر مردم فکر می کنند که این تغییرات باید میلیون ها سال طول بکشد. (…) برخی از زمین شناسان (از جمله بسیاری از کسانی که به فرآیندهای "میلیون ها سال" اعتقاد دارند) اکنون می گویند که گراند کانیون به همین شکل، به طرز فاجعه آمیزی شکل گرفته است، و این که توسط فرسایش آهسته رودخانه کلرادو در طی میلیون ها سال ایجاد نشده است. سیل به مدت یک سال ادامه یافت، کوهها را پوشانید، زمانی که آب (و ناگزیر ماگما) برای ماهها فوران کرد، باعث آشفتگی جهانی شد و پوسته زمین را ویران کرد ("چشمههای اعماق بزرگ شکستند"، پیدایش 7:11). چنین فاجعه هولناکی باعث تغییرات زمین شناسی باورنکردنی می شود. (9)
شواهدی که از شکل گیری کوتاه مدت حمایت می کند. نکات زیر قویاً از این ایده حمایت می کند که کربن و نفت به سرعت در طی سیل و نه به آرامی در طی میلیون ها سال ایجاد شدند:
• فسیل های تنه درختان که از لایه های مختلف نفوذ می کنند را می توان در وسط لایه های کربنی یافت. تصویری قدیمی از یک معدن زغال سنگ در فرانسه نشان می دهد که چگونه پنج تنه درخت در حدود ده لایه نفوذ می کنند. اگر لایههای کربن در طی میلیونها سال تشکیل میشد، این فسیلها نمیتوانستند شکل گرفته یا ظاهر شوند.
• یک یافته جالب این است که در بسیاری از ذخایر کربن زمین، مقادیر قابل توجهی از رسوبات پوسته دریایی و فسیل های جانوران دریایی یافت می شود ("یادداشتی در مورد وقوع بقایای جانوران دریایی در توپ زغال سنگ لنکاوی"، مجله زمین شناسی، 118:307، 1981 و Weir, J. J. ). همچنین گیاهانی که حتی در مناطق باتلاقی رشد نمی کنند نیز در این لایه های کربنی یافت شده اند. این یافتهها به وضوح به سیل اشاره میکنند که میتواند حیوانات دریایی و سایر اشکال حیات را در میان گیاهان موجود در خشکی منتقل کند.
پروفسور پرایس مواردی را ارائه می دهد که 50 تا 100 لایه زغال سنگ روی هم قرار گرفته اند و بین آنها لایه هایی از جمله فسیل هایی از اعماق دریا وجود دارد. او این شواهد را چنان قوی و قانعکننده میداند که هرگز سعی نکرده است این حقایق را بر اساس نظریه یکنواختی لایل توضیح دهد. (Wiljam Aittala: Kaikkeuden sanoma , p. 198)
• کربن و نفت امروزه به طور طبیعی تشکیل نمی شوند. به همین دلیل است که آنها را منابع طبیعی تجدید ناپذیر می نامند. آنها حتی در کشورهای گرمسیری به طور طبیعی تشکیل نمی شوند، حتی اگر شرایط در آن کشورها مناسب باشد. برعکس، گیاهان آنجا فقط به سرعت پوسیده می شوند و هیچ روغن یا کربنی ایجاد نمی شود. تنها امکان تولید زغال سنگ یک فاجعه طبیعی است که به طور ناگهانی زباله های گیاهی را زیر توده های خاک می پوشاند و آن را تحت فشار زیاد و در حالت بدون اکسیژن قرار می دهد که در آن اکسیژن نمی تواند آن را خراب کند. فشار بالا و حالت بدون اکسیژن برای تولید زغال سنگ ضروری در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، باکتری ها نمی توانند ضایعات گیاهی را در حالت بدون اکسیژن تجزیه کنند. سیل که انبوهی از گل و لای را روی هم انباشته کرد، به بهترین وجه می تواند چنین رویدادی را توضیح دهد. نقل قول زیر از کتاب «Muuttuva maa» (ص 114) از زمین شناس فنلاندی پنتی اسکولا، به همین موضوع اشاره دارد. این نشان می دهد که در ارتباط با درزهای زغال سنگ، سنگ های رسی وجود دارد که از آب طبقه بندی شده اند. این نقل قول به وضوح به سیل اشاره دارد که فقط چند هزار سال پیش رخ داده است:
همانطور که گفته شد، در زیر و بالای درزهای زغال سنگ، لایههای منظمی از سنگ رسی وجود دارد که از ساختار آنها میتوان فهمید که از آب طبقهبندی شدهاند.
مردم عموماً بر این باورند که ویرانی دایناسورها میلیونها سال پیش در مرحله پایانی دوره کرتاسه رخ داد و همچنین آمونیتها، بلمنیتها و چندین گونه دیگر از گیاهان و جانوران را از بین برد. اعتقاد بر این است که این ویرانی تعداد زیادی از حیوانات دوره کرتاسه را با خود برده است. آیا این باور درست است؟ آیا دایناسورها واقعاً در دوره به اصطلاح کرتاسه میلیونها سال پیش نابود شدند یا در سیل نابود شدند؟ در ادامه به بررسی این موضوع می پردازیم و با توجه به رایج ترین نظریه هایی که ارائه شده است:
آیا دایناسورها توسط یک بیماری همه گیر، یک ویروس یا سارقان تخم مرغ نابود شدند ؟ برخی از مردم این نظریه را مطرح می کنند که دایناسورها توسط یک بیماری همه گیر یا یک ویروس نابود شده اند. برخی دیگر این نظریه را مطرح می کنند که حیوانات دیگر ناگهان شروع به خوردن تخم دایناسورها کردند. با این حال، مشکل بزرگی در هر دو نظریه وجود دارد: هیچ کدام توضیح نمیدهند که چگونه گیاهان و حیوانات دیگر - پلزیوسارها، ایکتیوسورها، پتروسارها، گیاهان، گیاهخواران آمونیتها و بلمنیتها - میتوانستند همزمان مرده باشند. (آمونیت ها و بلمنیت ها جانوران دریایی هستند که فسیل آنها در دامنه های آلپ و هیمالیا و در میان جاهای دیگر پیدا شده است.) چرا این گونه های دیگر در همان زمان مردند؟ مطمئناً ویروس ها نمی توانند قاتل باشند. چگونه ویروس ها می توانند گونه های کاملاً متفاوت، حیوانات دریایی و خشکی، حتی گیاهان را از بین ببرند؟ چنین ویروس هایی شناخته شده نیستند. تا آنجا که به تخم مرغ خواران مربوط می شود، آنها نیز نمی توانند نابودی همزمان چندین گونه مختلف را توضیح دهند، چه رسد به گیاهان. آنها نمی توانستند به طور همزمان باعث تخریب و انقراض گونه های مختلف در مقیاس بزرگ شوند. باید توضیح بهتری برای این وجود داشته باشد.
آیا شهاب سنگ عامل ویرانی بوده است؟ برخی از مردم این نظریه را مطرح می کنند که یک شهاب سنگ ابر غبار عظیمی را به وجود آورده است و این ابر غبار خورشید را برای مدت طولانی مسدود کرده است که همه گیاهان مرده و گیاهخواران از گرسنگی می میرند. با این حال، یک مشکل با این نظریه تغییر آهسته در آب و هوا وجود دارد. این نظریه یا نظریه هایی که در بالا ذکر شد، نمی توانند توضیح دهند که چگونه می توان فسیل دایناسورها را در داخل صخره ها و کوه ها در مناطق وسیعی از کره زمین یافت. آنها را می توان در سراسر جهان در داخل سنگ سخت یافت که واقعاً عجیب است. عجیب است زیرا هر حیوان بزرگی - شاید 20 متر طول - نمی تواند به داخل یک سنگ سخت برود. زمان هم کمکی نمی کند. حتی اگر میلیونها سال منتظر بمانیم تا این حیوانات در زمین دفن شوند و به فسیل تبدیل شوند، قبل از آن میپوسند یا حیوانات دیگر آنها را میخورند. در واقع، هر زمان که فسیل دایناسور یا فسیل های دیگری را می بینیم، باید به سرعت زیر لجن و گل مدفون شده باشند. آنها نمی توانند به روش دیگری متولد شوند:
بدیهی است که اگر نهشتهها با این سرعت کم اتفاق میافتد، فسیلی تولید نمیشد، زیرا در رسوبات مدفون نمیشدند، بلکه قبل از آن تحت تأثیر اسیدهای آب تجزیه میشدند و یا در اثر مالش و اصابت به کف دریاهای کم عمق از بین میرفتند و تکه تکه میشدند. آنها فقط در یک تصادف می توانند در رسوبات پوشیده شوند، جایی که به طور ناگهانی دفن می شوند. ( ژئوکرونولوژی یا عصر زمین بر اساس رسوبات و حیات ، بولتن شورای تحقیقات ملی شماره 80، واشنگتن دی سی، 1931، ص 14)
نتیجه این است که این دایناسورها که در سراسر جهان یافت می شوند، باید خیلی سریع زیر ذخایر گل و لجن دفن شده باشند. گل نرم ابتدا به اطراف آنها آمده است و سپس به سختی مانند سیمان سخت می شود. تنها از این طریق می توان پیدایش فسیل دایناسورها، ماموت ها و سایر حیوانات را توضیح داد. در سیل، مطمئناً چنین چیزی ممکن است رخ دهد. ما به توضیحات نگاه می کنیم که ایده درستی از موضوع به دست می دهد. کشف دایناسورها در داخل صخره های سخت نشان می دهد که نشان می دهد آنها باید در گل نرم پوشیده شده باشند. پس از آن گل در اطراف آنها سفت شده است. فقط در سیل، اما نه در چرخه طبیعی طبیعی، میتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین اتفاقی بیفتد (همچنین اشارهای در این نوشته وجود دارد که چگونه گردابهای آب ممکن است استخوانهای دایناسورها را انباشته کرده باشند).
او به صحراهای داکوتای جنوبی رفت، جایی که دیوارهای صخرهای قرمز، زرد و نارنجی روشن و تخته سنگها وجود دارد. در عرض چند روز او تعدادی استخوان را در دیوار صخره پیدا کرد ، که تخمین زد همان استخوانی بود که برای یافتن آن تلاش کرده بود. هنگامی که او سنگ اطراف استخوان ها را حفر کرد ، متوجه شد که استخوان ها به ترتیب ساختار حیوان هستند. آنها مثل استخوانهای دایناسورها در تودهای نبودند. بسیاری از این تپه ها گویی توسط یک گرداب قدرتمند آب ساخته شده بودند. حالا این استخوانها در ماسهسنگ آبی بودند که بسیار سخت است . ماسه سنگ باید با گریدر جدا می شد و با انفجار جدا می شد. براون و یارانش گودالی به عمق تقریباً هفت و نیم متر ساختند تا استخوان ها را بیرون بیاورند. برداشتن یک اسکلت بزرگ آنها را دو تابستان زمان برد. آنها به هیچ وجه استخوان ها را از سنگ جدا نکردند. آنها سنگ ها را با راه آهن به موزه منتقل کردند، جایی که دانشمندان توانستند مواد سنگی را جدا کرده و اسکلت را برپا کنند. این مارمولک ظالم اکنون در سالن نمایشگاه موزه ایستاده است. (ص 72، دایناسورها / روث ویلر و هارولد جی. کافین)
REFERENCES:
1. J.S. Shelton: Geology illustrated 2. Kalle Taipale: Levoton maapallo, p. 78
3. Toivo
Seljavaara: Oliko vedenpaisumus ja Nooan arkki mahdollinen?, p. 5 4. Werner Keller: Raamattu on oikeassa, p. 29 5. Arno C. Gaebelein: Kristillisyys vaiko uskonto?, p. 48 6. Francis Hitching: Arvoitukselliset tapahtumat (The World Atlas of Mysteries), p. 165 7. siteeraus: Luominen 17, p. 39 8. J. Ashton: Evolution Impossible, Master Books, Green Forest AZ, 2012, p. 115, lainaa viitettä 1, p. 7 9. Carl Wieland: Kiviä ja luita (Stones and Bones), p. 12-14
|
Jesus is the way, the truth and the life
Grap to eternal life!
|
Other Google Translate machine translations:
میلیون ها سال / دایناسورها / تکامل
انسان؟ |