Nature


Main page | Jari's writings | Other languages

This is a machine translation made by Google Translate and has not been checked. There may be errors in the text.

   On the right, there are more links to translations made by Google Translate.

   In addition, you can read other articles in your own language when you go to my English website (Jari's writings), select an article there and transfer its web address to Google Translate (https://translate.google.com/?sl=en&tl=fi&op=websites).

                                                            

 

 

آیا قرآن قابل اعتماد است؟

 

 

مسلمانان به اعتبار قرآن اعتقاد دارند، اما نسخه های زیادی از قرآن وجود دارد، برخی از آیات تغییر کرده و با کتاب مقدس در تضاد است.

                                                           

وقتی صحبت از اعتبار و محتوای قرآن (قرآن) می شود، معمولاً مسلمانان زیادی به این موضوع فکر نمی کنند. آنها در مورد منشأ این کتاب عمیقاً فکر نمی کنند، اما صادقانه فکر می کنند که محمد، مهمترین پیامبر اسلام، آن را در زمان خود مستقیماً از فرشته خدا، جبرئیل دریافت کرده است. آنها همچنین ممکن است فکر کنند که قرآن اصلی در بهشت ​​است و نسخه عربی فعلی نسخه ای دقیق از این الگوی بهشتی است. در تأیید آن، ممکن است از آیه قرآن زیر استفاده کنند که به این موضوع اشاره می کند:

 

ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم تا معنی آن را بفهمید. این رونوشت کتاب جاودانه در نزد ماست، عالی و سرشار از حکمت. (43:2-4)

 

در ادامه قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم که آیا قرآنی که به دست محمد رسیده از نظر منشأ و به ویژه محتوای آن قابل اعتماد است یا خیر؟ زیرا اگر این کتاب را که بر اساس حجت و آیات محمدی استوار است مطالعه کنیم، علامت سؤالات و مطالب بسیار قابل توجهی وجود خواهد داشت. از آنها می توان نکات زیر را مطرح کرد:

 

آیا محمد بی سواد بود ؟ یکی از دلایل حجیت قرآن را بی سواد بودن محمد دانسته اند. گفته شده است: "اگر خدا آن را به او نداده بود، چگونه می توانست چنین متن شگفت انگیزی را تولید کند؟" بی سوادی او دلیلی بر این است که قرآن باید وحی فرستاده شده از سوی خداوند باشد.

    مطالعه زیر که توسط فردی که در افراط گرایی اسلامی زندگی می کرد انجام شده است به جهت دیگری اشاره می کند. او متوجه شد که دلایلی برای این باور وجود دارد که محمد می تواند بخواند و بنویسد:

 

من می خواستم بر روی تحقیق در مورد اینکه آیا محمد پیامبر بود یا نه تمرکز کنم. من به دو دلیل مختلف پی بردم که محمد پیامبر بود: او بی سواد بود اما قرآن را دریافت کرد. ثانیاً بی گناه بود و قبل از پیامبری یک گناه مرتکب نشد.

   شروع کردم به جستجوی شواهدی مبنی بر بی سوادی محمد. من فکر می‌کنم یافتن مدرکی مبنی بر خواندن و نوشتن محمد مطلقاً غیرممکن بود. من یک بار دیگر زندگی نامه محمد را خواندم. حالا، در کمال تعجب، چیزهای زیادی پیدا کردم که قبلاً به آن توجه نکرده بودم. در کتاب‌ها خواندم که محمد از همان مکان عیال نضر بن عی حارث، ورکة بن نوفل و کشیش معروف ابن ساعده دیدن کرده است. همچنین خواندم که محمد امور و دارایی های کلان بیوه ثروتمند خدیجه را اداره می کرد و با بازرگانانی از یمن و سوریه قراردادها و قراردادهای متعددی منعقد کرد.

   ... همچنین در زندگی نامه ها اطلاعاتی یافتم که پس از عهدنامه صلح با محله الحدیبیجه، محمد با دستان خود کتاب معاهده را نوشت. محمد و پسر عمویش علی تحت حمایت عمویش ابوطالب بودند و محمد بزرگتر از علی بود. علی به خواندن و نوشتن معروف است و من غیرممکن می دانستم که حداقل اصول سواد را به محمد آموزش نداده باشند.

   با پیشرفت جستجوی من برای یافتن اطلاعات، متوجه شدم که محمد عادت داشت با یاسر النصران مسیحی بنشیند و متون انجیل را از او بشنود و خود کتاب مقدس را نیز بخواند. فهمیدم وقتی فرشته جبرئیل نزد محمد آمد و به او گفت بخوان، اگر جبرئیل به یک بی سواد می گفت بخوان، معنایی نداشت! این یافته‌ها و یافته‌های قبلی من در مورد صحت دعوت محمد به پیامبری، مرا وادار کرد که به این نتیجه برسم که محمد نمی‌تواند یک پیامبر یا حتی یک انسان پارسا باشد. (برای همه اینها در کتابم محمد در انجیل با جزئیات بیشتر نوشته ام) (1)

 

پس زمینه قرآن . مسلمانان فکر می کنند که قرآن کتابی کاملاً الهی است که محمد هیچ تأثیری بر محتوای آن نداشته است. او فقط فرستاده ای بود که آنچه را به او رسیده بود می رساند.

 با این حال، مشاهده شده است که قرآن از منابع دیگر تأثیر پذیرفته است. مثلاً نقل شده است که داستانی که چگونه شتر ماده به پیامبری می رسد و هفت مرد و حیواناتشان به مدت 309 سال در غار خوابیده اند، از افسانه های اعراب است. صحبت از عیسی در گهواره و رستاخیز پرندگان سفالی از اناجیل جعلی گنوسی سرچشمه می گیرد، نه کتاب مقدس. به همین ترتیب، گفته شده است که در قرآن نیز همان روایاتی وجود دارد که در تلمود و آیین باستانی ایران آمده است.

     با این حال، مهم ترین منبع کتاب مقدس است. تخمین زده می شود که 2/3 محتوای قرآن منشأ کتاب مقدسی دارد. با این حال، این ها نقل قول های مستقیم نیستند، بلکه قسمت هایی هستند که در آن افراد و رویدادهای آشنا از کتاب مقدس ظاهر می شوند:

 

گاهی اوقات فکر می کنم اگر تمام روایات و ارجاعات کتاب مقدس به کتاب مقدس از آن حذف شود چقدر از قرآن باقی می ماند. یهودیان و مسیحیان در قرآن چیزهای زیادی می یابند که از طریق سنت خودشان برایشان آشناست. چگونه باید به این نزدیک شد؟ (2)

 

وقتی مردم سخنان محمد را شنیدند، همین را گفتند. گفتند محمد داستان های کهن می گفت. قبلاً درباره آنها شنیده یا خوانده بودند:

 

کافران گفتند: این جعلی از اختراع خود اوست که دیگران او را در آن یاری کردند. آنچه می گویند ظلم و دروغ است. و گفتند: افسانه های پیشینیان را نوشته است: صبح و شام بر او املاء می شود (25:4،5).

 

هر گاه آیات ما بر آنان خوانده می شود، می گویند: شنیدیم. اگر مایل بودیم می توانستیم مثل آن را بگوییم. آنها افسانه های پیشینیان نیستند. (8:31)

 

این را قبلاً به ما و پدرانمان داده بودیم. این افسانه پیشینیان نیست. (23:83)

 

آیا قرآن از بهشت ​​است؟

 

بنابراین جایگزین ارائه شده است که محمد قرآن را مستقیماً از بهشت ​​از فرشته جبرئیل دریافت کرد. به همین دلیل است که به اصطلاح شب قدر (لیلة القدر) در ماه مبارک مسلمانان، رمضان برگزار می شود. اعتقاد بر این است که خداوند سپس قرآن را از آسمان نازل کرده است. در آن شب، مسلمانان در سراسر جهان آیاتی از قرآن را تلاوت می کنند یا تکرار آن را در تلویزیون یا رادیو دنبال می کنند.

   اما آیا واقعاً قرآن در یک قطعه کامل از بهشت ​​دریافت شد؟ ما این سوال را با توجه به اطلاعات بعدی بررسی خواهیم کرد:

 

مکاشفات در طی یک دوره بیش از 20 سال دریافت شد . هنگامی که محمد آیات خود را که قرآن از آن تشکیل شده دریافت کرد، در مدتی حدود 20 سال و تا زمان مرگ او (610 - 632) و به هیچ وجه در یک لحظه اتفاق نیفتاد. قرآن مجموعه ای از این آیات جداگانه است که پیامبر در مناسبت های مختلف به صورت شفاهی نقل کرده است. مجموع این مکاشفات است، اما اینکه تصور کنیم یکباره از بهشت ​​دریافت شده، اشتباه است، زیرا 20 سال نمی تواند به معنای یک شب باشد.

    مکاشفات محمد معمولاً مربوط به موقعیت های خاصی بود که در زندگی محمد و دیگران رخ می داد. او به عنوان مثال اعلام کرد که برای او جایز است با همسر پسر خوانده‌اش ازدواج کند (33: 37-38) یا زنان بیشتری نسبت به سایر مردان داشته باشد (سایر مردان مسلمان مجاز هستند تا حداکثر چهار زن داشته باشند، اما محمد مجاز بود «قبل از سایر مؤمنان» 33:50 زنان بیشتری داشته باشد). به همین ترتیب، افشاگری های دیگری از اختلافات با مکه، یهودیان، مسیحیان یا گروه های دیگر دریافت کرد. او همه آنها را به یکباره دریافت نکرد، اما زمانی که رویدادها در زندگی او موضوعی شدند.

    آیات زیر از قرآن نیز به همین جهت اشاره دارد. آنها نشان می دهند که اگر قرآن از بهشت ​​است، چرا محمد آن را یکباره دریافت نکرد، بلکه به تدریج دریافت کرد:

 

کافران می پرسند: چرا قرآن در یک وحی بر او نازل نشده است؟ این چنین نازل کردیم تا ایمان شما را تقویت کنیم. ما آن را با وحى تدريجى به تو افاضيم. (25:32)

 

ما قرآن را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد. ما تو را جز برای بشارت و انذار فرستادیم. ما قرآن را به بخش‌هایی تقسیم کرده‌ایم تا با تدبر برای مردم تلاوت کنید. ما آن را با وحي تدريجي افاضه كرديم. بگو: برای شماست که به آن ایمان بیاورید یا انکار کنید... (17:105-107)

 

پس از مرگ از چندین نسخه مونتاژ شده است . همچنین جمع آوری آیات در یک کتاب، یعنی قرآن تنها حدود 20 سال پس از رحلت پیامبر، حتی از چندین نسخه مختلف، نشان می دهد که یک جلد از آسمان فرستاده نشده است، بلکه به تدریج وحی شده است. در کتاب اسلام / فضل الله حائری آمده است که حداقل هفت نسخه مختلف در مهم ترین گویش های قبیله ای یا منطقه ای وجود داشته است. از میان آنها، خلیفه سوم، عثمان، یکی از نسخه های رسمی را برگزید و دستور داد بقیه را بسوزانند. با این حال، برخی از نسخه ها به عنوان شاهدی از وضعیت اصلی باقی مانده است.

    نقل زیر به مشکلات جمع آوری قرآن اشاره دارد. قرآن به دور از فرود آمدن از بهشت ​​به عنوان یک جلد، از آیات جداگانه ای از برگ خرما و تکه های چرم جمع شده است. نسخه‌ها و روش‌های مختلف قرائت قرآن باعث درگیری‌هایی در میان مسلمانان شد و به نظر می‌رسد خود محمد در مورد نحوه صحیح تلاوت آیات چندان مشخص نبود:

 

... جمع آوری قرآن با کشته شدن بسیاری از جنگجویان مسلمان - آنها آیات را به یاد آوردند - در جنگ های مذهبی علیه قبایل مرتد در سال های 632-634، زمانی که محمد قبلاً مرده بود، تسریع شد. با همراهی مردگان، اطلاعات ارزشمندی وارد قبر شد. در حالی که هنوز برخی از آیات نوشته شده بر برگ خرما به دهان شتران می‌افتاد، بیم آن می‌رفت که مطالبی که از آیات محمد جمع شده است ناپدید شود.

   ... نسخه های متفاوتی از قرآن به یادگار مانده و توسط چندین نفر نوشته شده است. سنت نشان می دهد که مردم چیزها را متفاوت به یاد می آوردند و با یکدیگر بحث می کردند.

... به نظر می رسد که محمد در مورد کلام قرآن خیلی دقیق نبوده است. در سنت اسلام چنین آمده است: «عمر بن خطاب شنید که هشام بن حکیم آیات قرآن را متفاوت از آنچه آموخته بود می خواند. اما هشام گفت که آنها را از محمد شنیده است. هنگامی که مردان برای سؤال از پیامبر رفتند، حضرت فرمودند: قرآن به هفت گویش نازل شده است. بگذارید هرکس به روش خودش بخواند. «» (صحیح مسلم 2: 390: 1787.)

   برای بار دوم مسلمانی به محمد گفت که ابن مسعود و ابی بن کعب قرآن را متفاوت تلفظ می کنند. کدام یک درست بود؟ محقق مسلمان ابن جوزی در پاسخ فنان الافنا محمد چنین آورده است: «هر کس همانطور که به او تعلیم داده شده سخن بگوید. همه عادات خوب و زیبا هستند. ”

... هنگامی که روش های مختلف قرائت اختلافات گسترده ای برانگیخت، خلیفه سوم، عثمان بن عفان (644-656)، تصمیم گرفت نسخه خود را که تنها نسخه قابل قبول و نهایی در سال های 647-652 بود، تهیه کند. او از این واقعیت که به دلیل نسخه های مختلف قرآن، جامعه مسلمانان در خطر از هم پاشیدگی به اختلافات بود، ناراحت بود.

... متن عثمان سؤالاتی را در مورد منشأ آسمانی قرآن مطرح کرده است:

 

• اگر قرآن منشأ آسمانی دارد و مستقیماً از بهشت ​​به محمد داده شده است، چرا چندین نسخه از آن وجود دارد که عثمان آن ها را سوزانده و فقط نسخه های خود را باقی گذاشته است؟

 

• چرا طبق روایات عثمان هرکسی را که متن او را نمی پذیرد تهدید به مرگ کرد؟

 

• عثمان از چه می دانست که در نسخه های دیگر قرآن اشتباهاتی وجود دارد و فقط او از قرآن آسمانی اطلاع داشته است؟

 

• چرا مسلمانان شیعه عثمان را از بخشهایی از قرآن که به گفته آنان مربوط به امامت علی (ع) است حذف کرده است؟ علمای اسلامی غربی نیز گفته اند که از متن عثمان به راستی آیاتی که در نسخه های دیگر است حذف شده است. (3)

 

تغییرات در قرآن اکثر مسلمانان این ایده را قبول ندارند که قرآن دستخوش تغییرات شده است. وقتی فکر می کنند قرآن نسخه کاملی از الگوی بهشتی است و مستقیماً برای محمد فرستاده شده است، وقوع تغییرات فکری غیرممکن تلقی می شود.

    اما در چند فراز از قرآن به تغییرات این کتاب اشاره شده است. آنها نشان می دهند که بعداً تغییراتی در متن دریافت شده توسط محمد ایجاد شده است. او در ابتدا متن را به شکلی متفاوت از آنچه بعداً دریافت کرد دریافت کرد:

 

اگر آیه ای را نسخ کنیم یا آن را فراموش کنیم، بهتر یا مشابه آن را جایگزین آن می کنیم آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیزی تواناست ؟ (2:106)

 

خداوند هر چه را بخواهد نسخ و تصدیق می کند. فرمان ابدی اوست. (13:39)

 

هنگامی که آیه ای را به آیه ای دیگر تغییر می دهیم (خداوند به آنچه نازل می کند داناتر است) می گویند: تو حیله گر هستی. اکثر آنها هیچ دانشی ندارند. (16:101)

 

سنت اسلامی به تغییرات در قرآن اشاره دارد. در اینجا یک مثال است:

 

اگرچه معذرت خواهان اسلامی عموماً با افتخار ادعا می کنند که متن قرآن هرگز اصلاح یا تصحیح نشده است و هیچ متن جایگزینی وجود ندارد، حتی در سنت اسلامی نشانه هایی وجود دارد که واقعاً چنین نیست. یک مسلمان اولیه، انس بن مالک، در زمینه‌ای پس از نبردی که در آن بسیاری از مسلمانان کشته شدند، نقل می‌کند که قرآن در ابتدا حاوی پیامی از مسلمانان کشته شده به مؤمنان بازمانده آنها بود: «سپس آیه‌ای طولانی از قرآن خواندیم که بعداً حذف یا فراموش شد. (این بود): به قوم ما پیام برسان که ما پروردگارمان را ملاقات کردیم که از ما راضی بود و ما او را ملاقات کردیم. ” (4)

 

شاید مشهورترین آیه قرآن، که اعتقاد بر این است که دستخوش تغییر شده است، آیات 53:19،20 است، به اصطلاح آیات شیطانی. طبق روایات، این آیات که از سه الهه مورد پرستش اعراب - الله، العزّه و منات - سخن می‌گوید، در اصل اشاره‌ای به این داشت که این الهه‌ها می‌توانند به نوعی واسطه عمل کنند. بنابراین، این آیاتی که محمد دریافت کرد، از روی آوردن به بت ها حمایت می کرد. اعتقاد بر این است که آیاتی که باعث شد مردم مکه محمد را به پیامبری بپذیرند در ابتدا به شکل زیر بوده است. قسمت حذف شده با پررنگ مشخص شده است:

 

آیا علات و العزا و منات سوم را دیده ای؟ اینها موجودات متعالی هستند و می توان به شفاعت آنها امیدوار بود.

 

همین مطلب در قول زیر که به تفسیر یک امام از قرآن اشاره دارد، توضیح داده شده است. این نشان می دهد که چگونه این آیه در قرآن تغییر کرد زیرا محمد به زودی وحی مخالف جدیدی دریافت کرد. همچنین این واقعیت را نشان می دهد که قرآن کاملاً بر اساس آیات و گفته های دریافت شده توسط محمد است. نکته قابل توجه این بود که شاگردان سابق نمی توانستند اولین وحی محمد را بپذیرند و به همین دلیل شروع به تحریم او کردند.

 

امام السیوطی سوره 17:74 قرآن را در تفسیر خود چنین توضیح می دهد: «به گفته محمد پسر کعب ، خویشاوند کرز ، پیامبر سوره 53 را خواند تا اینکه به آن قسمت رسید که گفت: «آیا دیدی الله و العزّه را که خود حضرت محمد علیه السلام را می گذراند. این خدایان بت پرست را بپرستید و از آنها شفاعت بخواهید و به این ترتیب از قول محمد آیه ای به قرآن افزوده شد .

   حضرت محمد از این سخنان او بسیار اندوهگین شد، تا اینکه خداوند او را با سخن جدیدی تشویق کرد: «و مثل همیشه وقتی رسول یا نبی فرستادیم، شیطان آرزوهای خود را در میان گذاشت، ولی خداوند آنچه را که شیطان برای آنها آمیخته است، محو می کند، سپس علامت خود را تأیید می کند، خداوند دانا و حکیم است». (سوره 22:52.)

   به همین دلیل سوره 17 آیه 73-74 می فرماید: «و یقیناً قصد داشتند تو را از آنچه به تو وحی کرده‌ایم دور کنند تا غیر از آن علیه ما جعل کنی، و قطعاً تو را به دوستی می‌گرفتند. (5)

 

پس چرا شیطان، نه خدا، از زبان محمد سخن گفته است؟ چه چیزی باعث شد که محمد وحی دروغین بدهد؟

    مهم ترین دلیل قطعا انسانیت و خم شدن محمد در زیر فشار است. او که از تلاش برای مسلمان کردن مکه ها ناامید شده بود، تسلیم شد و وحی صادر کرد که در آن احترام به این سه الهه عرب را توصیه می کرد و مردم می توانند به شفاعت آنها متوسل شوند. آیات شیطانی از آن زاده شد.

    همچنین روایت می‌گوید که وقتی محمد این آیه را تلاوت کرد، مکه‌ها با شنیدن این سخن، تا روی زمین تعظیم کردند. در عوض، برخی از شاگردان محمد شروع به دوری از او کردند.

    این مصالحه باعث شد مسلمانانی که به اتیوپی رفته بودند به مکه بازگردند. اما فرشته جبرئیل بعداً نازل کرد که آن آیات از شیطان است. لغو شدند. به طور خاص، اعتقاد بر این است که آیات زیر از قرآن سقوط محمد و چگونگی خطاپذیر بودن او را توصیف می کند:

 

و به یقین قصد داشتند تو را از آنچه به تو وحی کرده‌ایم برگردانند تا غیر از آن را بر ضد ما بسازی، سپس تو را به دوستی می‌گرفتند. و اگر تو را ثابت نکرده بودیم، قطعاً اندکی به آنان متمایل می شدی. (17:73،74)

 

همچنین مثل همیشه وقتی رسول یا پیامبری فرستادیم، شیطان خواسته های خود را در کنار آنها قرار داده است، ولی خداوند آنچه را که شیطان برای آنها آمیخته است، محو می کند و سپس علامت خود را تأیید می کند. خداوند دانا و حکیم است. (22:52)

 

نقل قول بعدی در مورد همین موضوع یعنی آیات شیطانی صحبت می کند. نشان می دهد که این موضوع اختراع بیگانگان نیست، بلکه در منابع اولیه خود اسلام به آن اشاره شده است. نویسندگان ارزش حضرت محمد را به عنوان یک پیامبر انکار نکردند:

 

مورد آیات شیطانی طبیعتاً در طول قرون متمادی عاملی قوی برای شرمساری مسلمانان بوده است . در واقع، تمام ادعای محمد مبنی بر پیامبر بودن او را تحت الشعاع قرار می دهد. اگر شیطان یک بار توانست کلماتی را در دهان محمد بگذارد و او را وادار کند که آنها را پیامی از جانب خدا بداند، پس چه کسی می‌تواند بگوید که شیطان در زمان‌های دیگر نیز از محمد به عنوان سخنگوی خود استفاده نکرده است؟

... درک اینکه چگونه و چرا چنین داستانی ساخته شده است و همچنین چگونه و چرا چنین مسلمانان فداکاری مانند ابن اسحاق ، ابن سعد و طبری، و همچنین نویسنده متأخر شرح قرآن، زمخشری (1047-1143) - که از او اتکا می‌شود، مشکل است - اگر فکر می‌کردند که باورش مشکل است. در اینجا، و نیز در سایر زمینه ها، شواهد منابع اولیه اسلامی بی تردید قوی است . هر چند وقایع را می‌توان از منظر دیگری توضیح داد، کسانی که آرزو می‌کنند مصداق آیات شیطانی را از بین ببرند، نمی‌توانند این واقعیت را انکار کنند که این عناصر زندگی محمد اختراعات دشمنان او نیست، بلکه اطلاعات مربوط به آن‌ها از افرادی است که واقعاً معتقد بودند محمد پیامبر خداست. (6)

 

گفتار محمد یا الله ؟ همانطور که گفته شد، مسلمانان معتقدند که قرآن مستقیماً از بهشت ​​از جانب خداوند آمده است. آنها بر این باورند که کل قرآن گفتار خداوند است. با این حال، اگر قرآن را دقیق تر مطالعه کنید، قسمت هایی را در آن خواهید یافت که نمی تواند گفتار خدا باشد، بلکه گفتار یک انسان، یعنی محمد است. یکی از این نمونه ها را می توان در اولین سوره یافت.

 

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان، بخشاینده و مهربان و فرمانروای روز قیامت است. تنها تو را می پرستیم و تنها به تو یاری می جوییم . ما را به مسیر مستقیم راهنمایی کن. راه کسانی که به آنها لطف داشتی، نه کسانی که به خشم تو رسیده‌اند، و نه راه کسانی که راه را گم کرده‌اند (1: 2-7)

 

به من دستور داده شده است که پروردگار این شهر را که آن را مقدس کرده است، بندگی کنم. همه چیز از آن اوست. و به من امر شده است که مسلمان باشم و قرآن را اعلام کنم (27:91)

 

موضوع اختلافات شما هر چه باشد، حرف آخر از آن خداست. این است خدا، پروردگار من، بر او توکل کردم و به سوی او توبه کردم (42:10)

 

به هیچکس جز خدا خدمت نکن من از طرف او به سوی شما فرستاده شده ام تا شما را هشدار دهم و بشارت دهم (11:2)

 

ماده تاریخی

 

اگر قرآن را بخوانیم، می توانیم مشاهدات جالبی داشته باشیم: در آن از همان افرادی که کتاب مقدس نام برده شده است، یاد شده است. نوح، ابراهیم، ​​لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، موسی، هارون، ایوب، شائول، داود، سلیمان، عیسی، مریم و دیگران ذکر شده است. این افراد در قرآن آمده و حتی سخنرانی می کنند. در واقع، محمد به خاطر ارائه داستان های باستانی به عنوان وحیانی که از خدا دریافت کرده بود، سرزنش شد:

 

کافران گفتند: این جعلی از اختراع خود اوست که دیگران او را در آن یاری کردند. آنچه می گویند ظلم و دروغ است. و گفتند: افسانه های پیشینیان را نوشته است: صبح و شام بر او املاء می شود (25:4،5).

 

یکی از بزرگترین مشکلات قرآن در مطالب تاریخی است مانند موارد قبلی. محمد که در قرن ششم می‌زیست چگونه می‌توانست بداند مردمی که قرن‌ها قبل از او می‌زیسته‌اند چه گفته‌اند و چه کرده‌اند؟ چگونه کسی که تا این حد دیر زندگی کرده است می تواند اطلاعات موثقی در مورد افرادی که خیلی زودتر از او زندگی کرده اند به او منتقل کند؟ هنگامی که قرآن سخنان حدود پانزده شخصیت تاریخی را ذکر می کند [نوح (11:25-49)، ابراهیم (2:124-133)، یوسف (سوره 12)، شائول (2:249)، لوط (7:80،81)، هارون (7:150)، موسی (18:60-78)، موسی (18:60-78)، سلیمان (18:60-78)، (2:21:3-78)، سلیمان (18:60-78)، سلیمان (18:60-78): 18:23:27:27:27:27، حضرت سلیمان (2:3-78)، یوسف (12:3) )، عیسی (19:30-34)، مریم (19:18-20)]- همچنین چنین سخنرانی هایی که در کتاب مقدس ذکر نشده است - بسیار شگفت انگیز است اگر شخصی که 600-3000 سال بعد زندگی کرده است بتواند دقیقاً در مورد محتوای سخنرانی های این افراد و زندگی آنها بداند، حتی اگر خودش هرگز آنها را ندیده یا نشنیده باشد. محمد مفاد سخنرانی ها را از کجا آورده و چقدر قابل اعتماد است؟ به طور کلی مسلمانان با این جور چیزها سر خود را به دردسر نمی اندازند، اما خوب است فکر کنیم که چنین مطالب تاریخی که اصلاً مبتنی بر مشاهدات و مصاحبه های شاهدان عینی نیست، چقدر می تواند قابل اعتماد باشد.

 

قرآن و سنت مسلمانان چگونه با کتاب مقدس متفاوت است؟

 

در پاراگراف قبل بیان شد که چگونه مطالب تاریخی قرآن عمدتاً بر آیات دریافتی محمد استوار است. علاوه بر این، قرآن به بسیاری از چنین وقایع و اشخاصی اشاره می کند که قبلاً در انجیل قرن ها قبل ذکر شده است.

    وقتی صحبت از این دو کتاب به میان می‌آید، می‌توان به تفاوت‌های زیادی بین آنها پی برد. آنها هم در حوزه مطالب تاریخی و هم در زمینه مطالب اعتقادی ظاهر می شوند. ما به نمونه هایی از هر دو حوزه نگاه می کنیم:

 

• در قرآن آمده است که یکی از پسران نوح در طوفان غرق شد (11:42،43). طبق پیدایش، همه پسران نوح در کشتی بودند و نجات یافتند. (پیدایش 6: 10 و 10: 1: و نوح سه پسر به دنیا آورد، سام، حام، و یافث... اینها نسل پسران نوح، سام، حام، و یافث هستند: و برای آنها پسرانی پس از طوفان به دنیا آمدند.)

 

• قرآن اشاره می کند که کشتی نوح به کوه دزودی رفت (11:44). در کتاب اول موسی آمده است که به کوه های آرارات رفت (پیدایش 8: 4: و کشتی در ماه هفتم، در روز هفدهم ماه، بر کوه های آرارات قرار گرفت.).

 

• معاصران نوح در قرآن 71:21-23 درباره خدایان خود صحبت کردند (...و می گویند: به هیچ وجه خدایان خود را رها نکنید، نه ودّ، نه سووه، نه یاغوس، و یاق و نصر..) که در واقع خدایان عرب زمان محمد بودند.

 

• طبق قرآن، آجر بر سدوم بارید (15:74) و نه گوگرد و آتش (پیدایش 19:24: سپس خداوند بر سدوم و بر گوموره گوگرد و آتش از جانب خداوند از بهشت ​​بارید).

 

• قرآن می گوید که ابراهیم در مکه زندگی می کرد (22:26). کتاب مقدس در مورد مکه چیزی نمی گوید. 

 

- مسلمانان معمولاً بر این باورند که ابراهیم می‌خواست پسرش اسماعیل را قربانی کند، اگرچه کتاب مقدس می‌گوید که پسرش اسحاق نامیده می‌شود ( پیدایش 22 و عبرانیان 11: 17-19: با ایمان، ابراهیم، ​​وقتی محاکمه شد، اسحاق را قربانی کرد: و هر که وعده‌های داده شده را دریافت کرده بود، می‌گوید: یگانه فرزند او در میان آن حضرت، من خدای مولود او خوانده می‌شوم: توانست او را زنده کند، حتی از مردگان؛ از آنجا نیز او را به شکلی درآورد .

 

- قرآن می فرماید که غلام فرعونی مصلوب شد (12:41) و به درختی آویزان نشد (پیدایش 40:18-22: و یوسف پاسخ داد و گفت: تعبیر آن این است: سه سبد سه روز است، اما در عرض سه روز فرعون سر شما را از روی شما برمی دارد و از گوشت شما می گذرد و پرنده را به شما می آویزد. روزی که روز تولد فرعون بود، برای همه خادمان خود ضیافتی ترتیب داد و سر ساقی اعظم و رئیس نانوا را در میان خادمان خود بلند کرد و رئیس ساقی را دوباره به ساقی خود بازگرداند و جام را به دست فرعون داد، اما او رئیس نانوا را چنان تعبیر کرد . این رسم، مصلوب شدن، تنها قرن ها بعد توسط رومیان به وجود آمد.

 

- قرآن بیان می کند که همسر فرعون از موسی مراقبت کرد (28:8،9). کتاب مقدس در مورد دختر فرعون صحبت می کند (خروج 2: 5-10: ... و کودک رشد کرد و او را نزد دختر فرعون آورد و او پسر او شد و او را موسی نامید و گفت: زیرا او را از آب بیرون کشیدم.).

 

- قرآن هامان را درباری فرعون می نامد (28:6،38 و 40:36)، حتی اگر او درباری ایرانی در خدمت پادشاه آهاشورش بود و تا قرن پنجم زندگی نکرد (استر 3: 1 پس از این امور، پادشاه آهاشوروس هامان پسر حمداتا را بالاتر از او قرار داد و شاهزاده‌های او را بالاتر از او قرار داد، و همه شاهزاده‌های او را با او پیش بردند).

 

- طبق قرآن، گوساله طلایی توسط یک سامری ساخته شده است (20:87،88). طبق کتاب مقدس، هارون آن را ساخته است (پیدایش 32). درباره سامریان معلوم است که تا قرن ها بعد یعنی در ارتباط با تبعید از بابل به سرزمین مقدس نیامده اند.

 

- قرآن اشاره می کند که مریم خواهر هارون (19:27-28) و دختر عمرام (3:35، 36 و 66:12) بوده است، بنابراین در واقع باید قرن ها قبل از آن می زیسته و مریم، خواهر هارون و موسی بوده است.

 

• وقایع مربوط به دوران کودکی مریم (3:33-37)، صحبت عیسی در گهواره (3:46 و 19:29، 30) و اینکه عیسی پرندگان را از گل ساخت (5:110)، چیزهایی هستند که کتاب مقدس درباره آنها چیزی نمی گوید. در عوض، در ادبیات آخرالزمان (انجیل دوران کودکی توماس و انجیل دوران کودکی عربی) چیزهای مشابهی را می‌یابیم.

 

• مسلمانان به طور کلی معتقد نیستند که عیسی بر روی صلیب مرده است. اعتقاد بر این است که آیه 4: 156-158 قرآن به این موضوع اشاره دارد.

 

فرزندخواندگی . طبق آموزه های قرآن، خداوند فرزندان را برای خود نمی گیرد (5:18 و 19:88-92). غیر ممکن تلقی می شود.

    در عوض، کتاب مقدس در چندین بخش در مورد فرزندخواندگی صحبت می کند، که هر یک از ما می توانیم تجربه کنیم، تا زمانی که عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده خود دریافت کنیم و روح خدا را در قلب خود بیاوریم. می توان آن را با فرزند خواندگی مقایسه کرد، جایی که خدا ما را به عنوان فرزندان خود می گیرد. سپس می توانیم در دعا با خدا مانند یک پدر زمینی صحبت کنیم و به سادگی نگرانی های خود را به او بگوییم.

   این یکی از مشکلات بسیاری است که مسلمانان هنگام نماز خواندن دارند. آنها خدا را به عنوان پدر خود نمی شناسند و به همین دلیل سعی می کنند از پشت شکاف بزرگی به او نزدیک شوند. که آنها را از توکل نماز باز می دارد. به همین ترتیب، اغلب در دعای آنها تکرار غیرضروری وجود دارد که عیسی درباره آن به ما هشدار داد. آنها ممکن است جملات عربی را طبق یک فرمول خاص بگویند، حتی اگر حتی این زبان را نفهمند:

 

- (یوحنا 1:12) اما هر کس او را پذیرفت، به آنها قدرت داد تا پسران خدا شوند ، حتی به کسانی که به نام او ایمان دارند.

 

- (غلاطیان 3:26) زیرا همه شما با ایمان به مسیح عیسی فرزندان خدا هستید .

 

- (اول یوحنا 3:1) بنگرید، پدر چه محبتی به ما ارزانی داشته است تا ما را پسران خدا نامیده باشیم ؛ بنابراین جهان ما را نمی شناسد، زیرا او را نشناخت.

 

- (متی 6:5-9) و چون دعا می کنید مانند منافقان نباشید، زیرا آنها دوست دارند در کنیسه ها و گوشه های کوچه ها ایستاده نماز بخوانند تا مردم دیده شوند. به راستی به شما می گویم که آنها پاداش خود را دارند.

6 اما شما وقتی دعا می‌کنید، به گنجه خود وارد شوید و چون در را بسته‌اید، به پدر خود که در نهان است دعا کنید. و پدر شما که در نهان می بیند، آشکارا به شما پاداش خواهد داد.

۷ امّا وقتی دعا می‌کنید، مانند امت‌ها از تکرار بیهوده استفاده نکنید، زیرا می‌پندارند که به خاطر سخنان بسیارشان شنیده خواهند شد.

8 پس شما مانند آنها نباشید، زیرا پدر شما می داند که شما به چه چیزهایی نیاز دارید، قبل از اینکه از او بخواهید.

پس به این ترتیب دعا کنید : ای پدر ما که در آسمانی ، نام شما مقدس باد.

 

- (متی 7:11) پس اگر شما که شریر هستید، می دانید چگونه به فرزندان خود هدایای نیک بدهید، چقدر بیشتر پدر شما که در آسمان است به کسانی که از او می خواهند چیزهای نیک خواهد بخشید ؟

 

- (رومیان 8:15) زیرا روح اسارت را دوباره برای ترسیدن دریافت نکرده اید. اما شما روح فرزندخواندگی را دریافت کرده‌اید که به وسیله آن می‌خواهیم، ​​ابا، پدر .

 

تعدد زوجات موضوعی است که در آن تعالیم عهد جدید با تعالیم دریافت شده توسط محمد متفاوت است (خود محمد احتمالاً حداقل دوازده زن و همچنین تعدادی صیغه داشته است.) زیرا اگرچه می‌توانیم ببینیم که در طول عهد عتیق برخی افراد بیش از یک زن داشتند، تعدد زوجات اراده اصلی خدا نیست، بلکه فقط یک مرد و یک زن است - درست مانند آدم و حوا. این را عیسی و حواریون تأیید کردند:

 

- (متی 19:4-6) و او پاسخ داد و به آنها گفت: آیا نخوانده اید که آن که آنها را در ابتدا آفرید آنها را مرد و زن ساخت؟

5 و گفت: به این دلیل مرد پدر و مادر خود را ترک خواهد کرد و به زن خود ملحق خواهد شد و آن دو یک بدن خواهند بود؟

6 چرا آنها دو نفر دیگر نیستند، بلکه یک تن هستند. بنابراین، آنچه را که خدا به هم پیوند داده است، انسان نباید از هم بپاشد.

 

- (اول قرنتیان 7: 1-3) حال در مورد چیزهایی که به من نوشتی: برای مرد خوب است که به زن دست نزند.

با این حال، برای دوری از زنا، هر مردی زن خود را داشته باشد و هر زنی شوهر خود را داشته باشد .

3 شوهر به زن احسان کند و همچنین زن به شوهر.

 

- (اول تیم 3: 1-4) این یک ضرب المثل درست است، اگر کسی منصب یک اسقف را بخواهد، کار نیکو می خواهد.

پس یک اسقف باید بی‌عیب باشد، شوهر یک زن ، هوشیار، هوشیار، خوش رفتار، مهمان‌نواز، شایسته تعلیم باشد.

3 نه به شراب داده می شود، نه مهاجم، نه حریص از سود پلید. اما صبور، نه جنگجو، نه طمع.

4کسی که به خوبی بر خانه‌اش حکومت می‌کند و فرزندانش را با تمام گرانش مطیع می‌سازد

 

نگرش نسبت به دشمنان . همانطور که زندگی محمد و شالوده قدرت او را مطالعه می کنیم، بخش اساسی آن استفاده از شمشیر و کشتن مخالفان او بود. از منابع تاریخی می توان دریافت که او در حدود 27 حمله شرکت کرد، 38 حمله کوچکتر را فرستاد و همچنین چندین نفر را که او را مسخره می کردند، کشت (زندگی نامه حضرت محمد / ابن هشام، ص 452، 390 و 416، به زبان فنلاندی). همچنین قرآنی که محمد در میان مردم قرار داد شامل آیات متعددی است که مردم را به مبارزه با مخالفان خود توصیه می کند. در زبان عربی، آیات متعددی از این قبیل از کشتن سخن می گوید. مورثی متثومین محقق اسلامی می‌گوید: «بیش از شصت درصد محتوای قرآن از غیرمسلمانان بد می گوید و خواستار مبارزه خشونت آمیز علیه آنهاست. حداکثر سه درصد از آیات قرآن به خوبی در مورد انسانیت صحبت می کند. سه چهارم شرح حال محمد (ص) [صراط] حکایت از جنگ با کافران دارد. (7)

 

ماه حرام برای ماه حرام: مقدسات نیز مستوجب قصاص هستند . اگر کسی به شما حمله کرد، همانطور که او به شما حمله کرد به او حمله کنید... (2:194)

 

همه مردان و سواره نظام را به فرمان خود بر ضد آنها جمع کن تا دشمن خدا و دشمن خود و دیگران را غیر از آنها بترسانی... (8:60)

 

با آنها جنگ کن که خداوند آنها را به دست تو عذاب می کند و تواضعشان می کند. او شما را بر آنها پیروز می کند و روح مؤمنان را شفا می بخشد. (9:14)

 

با کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده است که نه به خدا و نه به روز بازپسین ایمان دارند... (9:29) پیکار کنید.

 

پیغمبر، با کافران و منافقان جنگ کن و با آنها سخت رفتار کن. جهنم خانه آنها خواهد بود: سرنوشتی بد. (9:73).

 

به یاد بیاور زمانی که خداوند اراده خود را بر فرشتگان نازل کرد : من با شما هستم . پس به مؤمنان شجاعت بده . وحشت را در دل کافران می افکنم. سرشان را بزن، نوک انگشتانشان را بزن! (8:12)

 

هنگامی که کافران را ملاقات کردید، سرهایشان را بریزید، و چون در میان آنها قتل عام کردید، اسیران خود را محکم ببندید... (47:4).

 

در مورد آیات صلح آمیز قرآن چطور ؟ برخی از مسلمانان ممکن است از آیاتی استفاده کنند که از رفتار دوستانه با غیر مسلمانان صحبت می کند. از جمله آیات زیر از قرآن است:

 

در دین هیچ اجباری نیست. اکنون هدایت واقعی از خطا متمایز است.. (2:256)

 

و هنگامی که با اهل کتاب مجادله می‌کنید، جز با ستمکاران از آنان، نیکی کنید. بگو: ما به آنچه بر ما نازل شده و بر تو نازل شده ایمان آورده ایم. خدای ما و شما یکی است. ما به عنوان مسلمان تسلیم او هستیم. (29:46)

 

با این حال، اکثر علمای اسلامی اتفاق نظر دارند که بخش‌های بعدی قرآن - نزول‌های پس از هجرت به مدینه - جایگزین نزول‌های پیشین، یعنی نزول‌های مکه شده است. یکی از قسمت های قابل توجه سوره 9: 5 است، به اصطلاح آیه شمشیر، که جایگزین آیات صلح آمیز نسبت به غیر مسلمانان می شود:

 

هنگامی که ماه های مقدسą تمام شد مشرکان را هر جا که آنها را یافتید بکشید. آنها را دستگیر کنید، محاصره کنید، و همه جا در کمین آنها دراز بکشید. اگر توبه كردند و به نماز رفتند و زكات دادند، به آنها اجازه بدهيد كه به راه خود بروند. خداوند آمرزنده و مهربان است (9:5)

 

اما اگر به تعالیم عیسی و اولین پیرو او نگاه کنیم، می‌توانیم ببینیم که آنها بر اساس نگرش مخالف بودند و خود عیسی جان خود را برای ما فدا کرد (متی 20:28: همانطور که پسر انسان آمد نه برای خدمت، بلکه برای خدمت کردن، و جان خود را به‌خاطر بسیاری فدیه می‌دهد.). آیات بعدی که شامل سخنان خود عیسی و همچنین نوشته های پولس، پطرس و یوحنا می شود، این را توضیح می دهد. آنها به ما نشان می دهند که تعالیم عیسی و اولین پیروان او کاملاً مخالف تعالیم محمد بود:

 

عیسی: (متی 5:43-48) شنیده اید که گفته شده است، همسایه خود را دوست داشته باشید و از دشمن خود متنفر باشید.

44 اما من به شما می‌گویم: دشمنان خود را دوست بدارید ، آنها را که شما را نفرین می‌کنند برکت دهید، به کسانی که از شما نفرت دارند نیکی کنید و برای کسانی که از شما بدخواه می‌کنند و شما را آزار می‌دهند دعا کنید .

45 تا فرزندان پدر خود در آسمان باشید زیرا او خورشید خود را بر شرور و نیکو طلوع می‌کند و بر عادلان و ظالمان باران می‌بارد.

46 زیرا اگر کسانی را که شما را دوست دارند دوست بدارید، چه پاداشی دارید؟ آیا حتی باجگیران هم همینطور نیستند ؟

47 و اگر فقط به برادران خود سلام کنید، چه کاری بیشتر از دیگران دارید؟ آیا حتی باج گزاران هم چنین نیستند؟

48 پس کامل باشید، چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.

 

- (متی 26:52) سپس عیسی به او گفت: شمشیر خود را به جای او باز کن زیرا همه کسانی که شمشیر می گیرند با شمشیر هلاک می شوند.

 

پولس رسول: (رومیان 12: 14، 17-21) کسانی را که به شما جفا می کنند برکت دهید: برکت دهید و لعنت نکنید .

17 به هیچ کس بدی را در مقابل بدی جزا ندهید. چیزهایی را صادقانه در نظر همه مردان فراهم کنید.

18 اگر ممکن است، تا آنجا که در شما نهفته است، با همه مردم در صلح زندگی کنید.

19ای عزیزان، انتقام خود را نگیرید، بلکه جای خشم را بدهید، زیرا مکتوب است که انتقام از آن من است. خداوند گفت من جبران خواهم کرد.

20 پس اگر دشمن شما گرسنه است، او را سیر کنید. اگر تشنه است به او بنوشید زیرا با این کار زغال های آتش بر سر او انباشته خواهید شد.

21 بر شر مغلوب نشوید، بلکه با نیکی بر شر غلبه کنید.

 

پطرس رسول: (اول پطرس 3:9،17) بدی را به بدی، یا نعنایی را به جای اهانت نکردن، بلکه برعکس برکت دادن. با دانستن اینکه به سوی آن خوانده شده اید، باید نعمتی را به ارث ببرید.

17 زیرا اگر اراده خدا چنین باشد بهتر است که برای نیکوکاری زجر بکشید تا برای انجام بد.

 

یوحنای رسول: (اول یوحنا 4: 18-21) هیچ ترسی در عشق وجود ندارد. اما عشق کامل ترس را از بین می برد: زیرا ترس عذاب دارد. کسی که می ترسد در عشق کامل نمی شود .

۱۹ ما او را دوست داریم، زیرا او ابتدا ما را دوست داشت.

20 اگر کسی بگوید من خدا را دوست دارم و از برادر خود متنفرم، دروغگو است ، زیرا کسی که برادر خود را که او را می بیند دوست ندارد، چگونه می تواند خدایی را که ندیده است دوست بدارد؟

21 و این فرمان را از او داریم که هر که خدا را دوست دارد برادر خود را نیز دوست بدارد.

 

غیرت برای خدا، اما نه از روی علم. هنگامی که ما به دنبال تفاوت بین آموزه های قرآن و عهد جدید هستیم، یکی از بزرگترین تفاوت ها نحوه ارتباط آنها با مقام عیسی و آنچه که او برای ما انجام داده است است. ایده اساسی عهد جدید این است که گناهان ما توسط عیسی مسیح آشتی داده شده است. این و الوهیت عیسی برای مسلمانان حماقت است و آنها معمولاً به شدت در برابر این ایده مقاومت می کنند و به آن اعتقاد ندارند.

    وقتی مسلمانان این گونه با عیسی و انجیل درباره او مخالفت می کنند، شبیه مخالفت دینداران زمان عیسی و پولس است. آنها هم به خدا غیرت داشتند اما غیرتشان از روی علم نبود. علاوه بر این، آنها فکر می کردند که اعمالشان از جانب خداست، با اینکه دائماً با اراده او و نجات خود مخالفت می کردند. به صراحت می توان گفت که آیات زیر از کتاب مقدس در طول تاریخ در زندگی بسیاری از مسلمانان نیز تکرار شده است:

 

- (رومیان 10:1-4) برادران، آرزو و دعای قلبی من به خدا برای اسرائیل این است که آنها نجات یابند.

زیرا من گواهی می دهم که آنها غیرت خدا را دارند، اما نه بر اساس دانش .

3 زیرا که از عدالت خدا بی خبرند و می خواهند عدالت خود را استوار کنند، خود را تسلیم عدالت خدا نکرده اند.

4 زیرا مسیح پایان شریعت است برای عدالت برای هر که ایمان دارد.

 

- (متی 23:13) اما وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار ! زیرا که پادشاهی آسمان را در برابر مردم می‌بندید، زیرا نه خود وارد می‌شوید و نه اجازه می‌دهید که وارد شوند .

 

- (فیلسیان 3: 18-19) (بسیاری راه می روند ، که من بارها در مورد آنها به شما گفته ام، و اکنون حتی با گریه به شما می گویم که آنها دشمنان صلیب مسیح هستند :

19 که پایانشان هلاکت است ، خدایشان شکمشان است، و جلالشان در شرمشان است، کسانی که به امور زمینی فکر می کنند.)

 

- (یوحنا 16:1-4) این چیزها را به شما گفتم تا آزرده نشوید.

۲ شما را از کنیسه‌ها بیرون خواهند کرد، آری، زمانی می‌رسد که هر که شما را بکشد، گمان خواهد کرد که خدا را خدمت می‌کند .

3 و اینها را با شما خواهند کرد، زیرا نه پدر را می شناسند و نه من را.

4امّا این چیزها را به شما گفتم تا وقتی زمان فرا رسد، به یاد بیاورید که از آنها به شما گفتم . و اینها را در ابتدا به شما نگفتم، زیرا با شما بودم.

 

آیا واقعاً وقایع اولیه در مکه رخ داده است؟ قرآن و سنت مسلمانان در بسیاری از جاها با کتاب مقدس متفاوت است. در مورد مکان هایی که مسلمانان به آنها زیارت می کنند نیز همین گونه است. در حالی که بسیاری از مسلمانان صادقانه به این تصور اعتقاد دارند که مکان‌های مقدس مکه ارتباط نزدیکی با زندگی ابراهیم، ​​اسماعیل و هاجر دارند، یافتن مدرکی برای این امر در کتاب مقدس دشوار است. در پرتو چند مثال به آن نگاه می کنیم:

 

مکه و معبد کعبه. بسیاری از مسلمانان مخلص معتقدند که ابراهیم به همراه پسرش اسماعیل کعبه را ساخته است.

    با این حال، کتاب مقدس هیچ حمایتی از این تصور نمی کند. اگرچه کتاب پیدایش چندین مکان را ذکر می کند که ابراهیم در آن زندگی می کرد - اور کلدانیان در منطقه بین النهرین سابق و عراق کنونی، که ابراهیم از آنجا خارج شد (پیدایش 11:31)، حران (پیدایش 12:4)، مصر (پیدایش 12:14)، بیت ئیل (پیدایش 13:01G)، 13:01. )، بئرشبه (پیدایش 22:19) - با این حال، کوچکترین اشاره ای به مکه وجود ندارد. هیچ اشاره ای به آن نشده است، هرچند که اگر معبد کعبه توسط ابراهیم تأسیس شده باشد و مرکز اولیه عبادت اسلامی کنونی بوده باشد، مناسب است. چرا اصلاً به این شهر یا زیارت سالانه حضرت ابراهیم (ع) در این شهر که بیش از 1000 کیلومتر با مکانهای زندگی حضرت ابراهیم فاصله داشت، ذکر نشده است؟ یا به این دلیل است که این چیزها هرگز اتفاق نیفتاده است؟

    علاوه بر این، خوب است توجه داشته باشیم که کتاب مقدس نشان می دهد که پسر ابراهیم، ​​اسماعیل، در بیابان فاران زندگی می کرد. شناخته شده است که متعلق به شبه جزیره سینا فعلی است (نقشه های قدیمی را ببینید!). منطقه ای است که تقریباً هزار کیلومتر با مکه فاصله دارد. آیات زیر به این بیابان و همچنین چگونگی همسریابی اسماعیل از مصر که نزدیک همان منطقه بود اشاره دارد:

 

- (پیدایش 21:17-21) و خدا صدای پسر را شنید. و فرشته خدا از آسمان هاجر را صدا زد و به او گفت: ای هاجر چه رنجی داری؟ نترس؛ زیرا خدا صدای پسر را در جایی که اوست شنیده است.

18 برخیز، پسر را بلند کن و در دست خود بگیر. زیرا او را ملتی بزرگ خواهم ساخت.

19 و خدا چشمان او را گشود و چاه آب را دید. و او رفت و بطری را پر از آب کرد و به پسر بچه آب داد.

20 و خدا با پسر بود. و رشد کرد و در بیابان ساکن شد و تیرانداز شد.

21 و او در بیابان فاران ساکن شد و مادرش از سرزمین مصر برای او زن گرفت .

 

- (Numb 10:12) و بنی اسرائیل از بیابان سینا خارج شدند . و ابر در بیابان پران آرام گرفت .

 

عرفات بر اساس اعتقاد اسلامی، ابراهیم می‌خواست اسماعیل را (در کتاب مقدس از اسحاق صحبت می‌کند) در کوه عرفات، که حدود 11 کیلومتر با مکه فاصله دارد، قربانی کند. در عوض، اگر به کتاب پیدایش نگاه کنیم، این وقایع همیشه در سرزمین مقدس رخ می دهد. آنها در منطقه موریا واقع شده اند - منطقه ای که از محل زندگی ابراهیم سه روز فاصله داشت و ظاهراً همان کوهی در اورشلیم بود که عیسی در آن جان خود را داد و سلیمان در زمان خود معبد را روی آن ساخت. مطمئناً محتمل ترین مکان رویدادها است:

 

- (پیدایش 22:1-4) و بعد از این چیزها گذشت که خدا ابراهیم را امتحان کرد و به او گفت: «ابراهیم.» و او گفت: اینک من اینجا هستم.

2 و گفت: اکنون پسرت، تنها پسرت اسحاق را که دوستش داری، بگیر و به سرزمین موریا ببر . و او را در آنجا برای قربانی سوختنی بر یکی از کوههایی که به شما خواهم گفت.

3 و ابراهیم صبح زود برخاست و الاغ خود را زین کرد و دو تن از جوانان خود و پسر خود اسحاق را با خود برد و هیزم را برای قربانی سوختنی شکافت و برخاست و به مکانی که خدا به او گفته بود رفت.

سپس در روز سوم ابراهیم چشمان خود را بلند کرد و آن مکان را از دور دید .

 

- (دوم کرون 3:1) سپس سلیمان شروع به ساختن خانه خداوند در اورشلیم در کوه موریا کرد، جایی که خداوند بر پدرش داوود ظاهر شد، در مکانی که داود در خرمنگاه اورنان یبوسی آماده کرده بود.

 

تپه‌های صفا و مروه و چشمه زمزم نیز مکان‌های مقدس مکه و مکان‌هایی هستند که مردم برای زیارت به آنجا می‌روند. تاریخ آنها به این است که هاجر و اسماعیل پس از ترک ابراهیم از آنجا آب می گیرند.

    در عوض، اگر به پیدایش نگاه کنیم، این وقایع - جستجوی هاجر و اسماعیل برای آب - هنوز در سرزمین مقدس، در بیابان بئرشبا، که نزدیک دریای مرده بود، وجود دارد. بنابراین، کتاب مقدس با اعتقاد مسلمانان سازگار نیست.

 

- (پیدایش 21: 14، 19) و ابراهیم صبح زود برخاست و نان و بطری آب گرفت و به هاجر داد و آن را بر دوش او و کودک گذاشت و او را روانه کرد و او رفت و در بیابان بئرشبع سرگردان شد .

19 و خدا چشمان او را گشود و چاه آب را دید . و او رفت و بطری را پر از آب کرد و به پسر بچه آب داد.

 

بهشت و بهشت. وقتی به تعالیم عهد جدید در مورد بهشت ​​نگاه می کنیم، می گوید که این مکان جایی است که چیزهای زمینی در آن فراموش می شود. همانطور که عیسی گفت، دیگر هیچ بیماری، گرسنگی، رنج، گناه، و هیچ معامله زناشویی وجود نخواهد داشت. تمام عیوب و دردهای فعلی ما ناپدید می شوند:

 

- (متی 22:29-30) عیسی پاسخ داد و به آنها گفت: شما اشتباه می کنید، زیرا کتاب مقدس را نمی دانید و قدرت خدا را نمی دانید.

30 زیرا در قیامت نه ازدواج می‌کنند و نه ازدواج می‌کنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان هستند.

 

- (مکاشفه 21:3-8) و صدای بلندی از آسمان شنیدم که می گفت: اینک خیمه خدا با مردم است و او با آنها ساکن خواهد شد و آنها قوم او خواهند بود و خود خدا با آنها خواهد بود و خدای آنها خواهد بود.

4 و خدا تمام اشک را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد. و دیگر مرگ نخواهد بود، نه اندوه، نه گریه، و نه درد، زیرا چیزهای قبلی گذشت .

و آن که بر تخت نشسته گفت، اینک، من همه چیز را نو می سازم. و به من گفت : بنویس که این سخنان راست و وفادار است .

6 و او به من گفت، انجام شد. من آلفا و امگا هستم، آغاز و پایان. به تشنه ی چشمه ی آب حیات مجانی خواهم داد .

7 کسی که پیروز می شود وارث همه چیز خواهد بود. و من خدای او خواهم بود و او پسر من خواهد بود.

8 امّا هراسان و کافران و پلیدها و قاتلان و زناکاران و جادوگران و بت پرستان و همه دروغگویان سهمشان در دریاچه ای خواهد بود که با آتش و گوگرد می سوزد که مرگ دوم است.

 

با این حال، اگر به مکاشفه‌ای که محمد درباره بهشت ​​رسیده است نگاه کنیم، با توصیف فوق کاملاً متفاوت است. به گفته محمد، بهشت ​​جایی است که در آن چیزهای ممنوعه روی زمین مجاز می شوند، عمدتاً به معنای زنان و شراب (احتمالاً اینها چیزهایی هستند که بسیاری از بمب گذاران انتحاری معتقدند پس از مرگ تجربه می کنند، حتی اگر برای مثال آخرین آیه از آیات کتاب مقدس فوق الذکر نشان داد که قاتلان ملکوت خدا را به ارث نمی برند - آنها باید به جهنم بروند) . در آنجا مردم نیز مانند روی زمین همسرانی خواهند داشت و روی کاناپه های خود دراز می کشند، لباس های ابریشمی غنی و پارچه های ابریشمی زیبا به تن دارند:

 

اما پرهیزگاران، در میان باغ‌ها و چشمه‌ها، با ابریشم‌های غنی و پارچه‌های ابریشمی زیبا، در صلح و صفا اقامت خواهند داشت. آری، و ما آنها را به عقد حوریان تیره‌چشم در خواهیم آورد (44:51-54)

 

بر کاناپه‌هایی که با پارچه‌های ابریشمی ضخیم پوشانده شده‌اند، تکیه خواهند داد... در آنجا باکره‌های شرم‌آوری هستند که نه انسان و نه جن پیش از آن آنها را لمس نکرده‌اند... باکره‌هایی به زیبایی مرجان و یاقوت. (55:54-58)

 

در آن روز وارثان بهشت ​​به شادی های خود مشغول می شوند. آنها به همراه همسران خود در نخلستان های سایه دار بر روی کاناپه های نرم تکیه خواهند داد. در آنجا میوه‌ها و هر چه می‌خواهند دارند. (36:55-57)

 

آنها باید بر روی کاناپه هایی که در ردیف های مختلف قرار دارند تکیه دهند. با ساعت های چشم تیره ازدواج خواهیم کرد. (52:20)

 

اما پرهیزگاران قطعاً پیروز خواهند شد. از آن آنها باغ ها و تاکستان ها، و دوشیزگانی بلند قامت برای همراهان خواهد بود: جامی واقعاً لبریز. (78:31-34)

 

پرهیزگاران قطعاً در سعادت ساکن خواهند بود . با تکیه بر کاناپه های نرم به اطراف خود خیره خواهند شد و در چهره هایشان درخشش شادی را نشان خواهی داد. شراب خالصی به آنها داده می شود که مهر و موم شده باشد، که زهکش آن مشک است (برای این کار همه انسان ها با حرص تلاش کنند). (83:22-26)

 

چند منبع دیگر به برداشت محمد از بهشت ​​اشاره می کنند. به گفته محمد، بهشت ​​مکانی است که از تمایلات جنسی اشباع شده است. این کاملاً با سخنان عیسی در تضاد است، زیرا عیسی گفت: "شما اشتباه می کنید، نه کتاب مقدس را می دانید و نه قدرت خدا را. زیرا در قیامت نه ازدواج می‌کنند و نه ازدواج می‌کنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان هستند.» (متی 22:29،30):

 

على رضى الله عنه روايت كرده است كه رسول خدا فرمود : «در بهشت ​​بازارى است كه در آن نه خريد و نه فروشى مى شود ، بلكه مردان و زنان هستند . وقتی مردی یک نفر زیبا را می خواهد، اجازه دارد با او رابطه جنسی داشته باشد. ترمیزی این را تایید کرد. (الحدیس، کتاب 4، باب 42، شماره 36.)

 

از ابوسعید روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر مردی در بهشت ​​دو زن دارد و هر همسری هفتاد حجاب دارد که از آن می توان هسته پاهایش را دید. این را ترمیزی تایید کرده است. (الحدیس، کتاب 4، باب 42، شماره 23، 652.)

 

انس گفت: پیامبر فرمود: «در بهشت ​​به مردان برای آمیزش فلان قدرت داده می شود». وقتی از او پرسیدند که آیا ما قادر به چنین کاری هستیم، او پاسخ داد که به او قدرت صد نفر داده خواهد شد. ترمذی این را گفت . مشکات المصابیح جزء 3، صفحه 1200.)

 


 

References:

 

1. Ismaelin lapset (The Children of Ishmael), p. 92,93

2. J. Slomp: “The Qura’n for Christians and other Beginners”, Trouw, 18/11, 1986

3. Martti Ahvenainen: Islam Raamatun valossa, p. 87-90

4. Ibn Sa’d Kitab Al-Tabaqat Al-Kabir, vol. II,64.

5. Ismaelin lapset, p. 14

6. Robert Spencer: Totuus Muhammadista (The Truth About Muhammad: Founder of the World’s Most Intolerant Religion) p. 92,93

7. Martti Ahvenainen: Islam Raamatun valossa, p. 374

 


 


 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

Jesus is the way, the truth and the life

 

 

  

 

Grap to eternal life!

 

Other Google Translate machine translations:

 

میلیون ها سال / دایناسورها / تکامل انسان؟
نابودی دایناسورها
علم در توهم: نظریه های الحادی مبدا و میلیون ها سال
دایناسورها چه زمانی زندگی می کردند؟

تاریخچه کتاب مقدس
سیل

ایمان مسیحی: علم، حقوق بشر
مسیحیت و علم
ایمان مسیحی و حقوق بشر

ادیان شرقی / عصر جدید
بودا، بودیسم یا عیسی؟
آیا تناسخ درست است؟

اسلام
آیات و زندگی محمد
بت پرستی در اسلام و مکه
آیا قرآن قابل اعتماد است؟

سوالات اخلاقی
از همجنس گرایی رها شوید
ازدواج بدون جنسیت
سقط جنین یک عمل مجرمانه است
اتانازی و نشانه های زمان

رستگاری
شما می توانید نجات پیدا کنید