|
This is a machine translation made by Google Translate and has not been checked. There may be errors in the text. On the right, there are more links to translations made by Google Translate. In addition, you can read other articles in your own language when you go to my English website (Jari's writings), select an article there and transfer its web address to Google Translate (https://translate.google.com/?sl=en&tl=fi&op=websites).
بت پرستی در اسلام و مکه
بخوانید که چگونه بقایای متعددی از بت پرستی پیش از اسلام در اسلام مدرن وجود دارد. بیشتر آنها مربوط به زیارت مکه است
آیا شما مسلمان هستید که زیارت مکه را تمام کرده اید یا قصد انجام آن را دارید؟ اگر شما هم چنین فردی هستید، این مقاله برای شما مناسب است. این مقاله به مراحل اولیه اسلام و چگونگی ارتباط آنها با بت پرستی می پردازد. چیزی که ممکن است بسیاری از مسلمانان مخلص آن را انکار کنند و بگویند در اسلام بت پرستی وجود ندارد. اما نکته قابل توجه این است که رکن پنجم اسلام، زیارت مکه، دارای چند جنبه مربوط به بت پرستی است. این در مورد ویژگی هایی است که قبلاً از ویژگی های دین باستانی اعراب قبل از زمان اسلام و محمد بود. آنها به این ترتیب در اسلام مدرن به ارث رسیده اند. اگر این را باور ندارید، باید خطوط زیر را بخوانید. آیا واقعاً فقط یک خدا را می پرستید یا در واقع حامی و پیرو بت پرستی باستانی هستید که به زیارت مکه می روید؟ ارتباط با بت پرستی گذشته و اعمال زیارت فعلی شامل مواردی است که در فهرست ظاهر می شوند.
• مقصد زیارت مکه است • چندین بار قدم زدن در اطراف معبد • بوسیدن یا لمس سنگ سیاه • پرستندگان خدایان بت پرست در مکه خود را حنیف می نامیدند • قربانی کردن حیوانات • پیاده روی به سمت کوه عرفات • بازدید از تپه های صفا و مروه
مقصد زیارت مکه است . مقصد زیارت مکه از اعمال قبلی است. این رسم به هیچ وجه از طریق محمد زاده نشد، بلکه بت پرستان و اعراب نیز عادت داشتند به همان شهر در شبه جزیره عربستان زیارت کنند. آنها در مراسم مذهبی معبد کعبه و در پرستش 360 بت در معبد شرکت داشتند. وجه اشتراک زیارت فعلی از جمله این است که هدف زیارتشان یکی بوده، حنیف نامیده می شده و آنها نیز تقریباً همان قسمت های زیارت امروز را انجام می دهند. فعالیت های مدرن مربوط به مکه به وضوح شبیه فعالیت های دوران باستان است. همین تحول در گذشته ادامه داشت تا اینکه محمد که خود در زمانی که هنوز 360 بت وجود داشت، نگهبان حرم بود، تصمیم گرفت شهر را به جز پیروان دین اسلام ببندد. این در سال 630 اتفاق افتاد، اما هنوز پس از آن، محمد آیین قدیمی و آیین های بت پرستی را حفظ کرد - کارکردهایی که تا به امروز باقی مانده است. صحیح بخاری، مجموعه ای از احادیث، چگونگی اشاره سنت خود اسلام به بت پرستی در معبد کعبه را تأیید می کند. 360 بت پرستیده می شد:
قبل از زمان محمد، بت پرستی قبایل عرب معطوف به حرم مکعبی شکل کعبه در مکه بود. سنت خود اسلام تأیید می کند که 360 خدا در مکه پرستش می شدند: «عبدالله بن مسعود گفت: هنگامی که پیامبر به مکه رسید، 360 بت در اطراف کعبه بود» (صحیح بخاری) (1).
قدم زدن در اطراف معبد کعبه. اولین ارتباط با بت پرستی قدیم، زیارت مکه بود. دومین نقطه تشابه، گردش در اطراف معبد کعبه است. هنگامی که امروزه مسلمانان هفت بار دور کعبه می چرخند، این نیز بخشی از بت پرستی و زیارت باستانی بود: حتی در آن زمان نیز مردم دور معبد می چرخیدند، به آن احترام می گذاشتند و یک طرف آن حجر الاسود را می بوسیدند. اینها چیزهایی است که شبیه زیارت مکه فعلی است. پس شما که این اعمال زیارتی را انجام می دهید، از سیره مشرکان گذشته پیروی می کنید که به این ترتیب به اسلام جدید منتقل شده است. علاوه بر این، دیگر منابع تاریخی توصیف میکنند که چگونه مردم در جاهای دیگر از معابد و سنگهای دیگر مانند معبد کعبه بازدید میکردند. حداقل مورخان یونانی به این موضوع اشاره کرده اند. نقل قول زیر نشان می دهد که چگونه همین رسم در بت پرستی باستان رایج بوده است.
مردم قریش خدایی به نام حبل را خدای خود گرفتند که بر لبه چاهی در معبد کعبه ایستاده بود. همچنین در کنار زمزم، جایی که قربانی می کردند، ایصاف و نائله را عبادت کردند... اعراب علاوه بر کعبه، طاغوتها یا معابدی را که به آنها احترام میگذاشتند، برگزیدند. اینها معابدی بودند که مانند کعبه به آنها احترام می گذاشتند و دربان و سرایدار خود را داشتند. اعراب مانند کعبه به آنها نذری می دادند و همان طور که دور کعبه می کردند دور آنها حلقه می زدند. در نزدیکی این مکان ها نیز حیوانات را ذبح می کردند. (2)
بوسیدن سنگ سیاه یکی از تلاقی های بت پرستی سابق و زیارت کنونی مکه، بوسیدن و لمس حجر الاسود در معبد کعبه است. همچنین اعراب در زمانهای قدیم این سنگ را می بوسیدند و آن را به عنوان خدا می پرستیدند، مدتها قبل از ایام محمد. سنگ سیاه با افتخارترین شیء معبد باستانی و کانون عبادت شرک بود. بادیه نشینان نیز مدت ها قبل از اسلام و محمد آن را همراه با سنگ های دیگر می پرستیدند. بنابراین بسیار عجیب است که مسلمانان این روزها سنگی را می بوسند که قبلاً در بت پرستی استفاده می شد. چگونه می توانید به عنوان یک مسلمان این گونه رفتار کنید اگر سنگ سیاه هدف اصلی بت پرستی باستانی بود؟ چرا سنت قدیمی بت پرستی را ادامه می دهید؟
پیش از اسلام، اعراب خدایان متعددی را می پرستیدند و مذهب آنها احتمالاً شبیه اعتقاد ملل سامی اولیه بود. (...) مهم ترین الوهیت هایی که به طور فعال پرستش می شدند، الهه های آلات، العزا، و منات بودند که احتمالاً به عنوان دختران خدا در نظر گرفته می شدند، حتی اگر جهان خدایان پیش از اسلام خود را در یک پانتئون روشن مرتب نکرده بودند. (...) علاوه بر خدایان پرستش رایج، به نظر می رسد هر قبیله خدایان خاص خود را داشته است. خدای مکه احتمالاً یک خدای کمتر شناخته شده (ماه) هوبال بود که طبق سنت قبل از تولد اسلام در معبد کعبه پرستش می شد. علاوه بر خدایان واقعی، سنگ های مقدس، چشمه ها و درختان نیز پرستش می شدند. پرستش سنگ برای بادیه نشینان پیش از اسلام بسیار معمول بوده است، همچنین منابع یونانی نیز به این امر اشاره کرده اند. سنگ ها ممکن است به طور طبیعی تشکیل شده باشند یا به طور کلی ترسیم شده باشند. بادیه نشینان هم سنگ های جامد را می پرستیدند و هم سنگ هایی را که با خود حمل می کردند. حجرالاسود کعبه نیز در دوران جاهلیت پرستش می شد. (3)
معبد کعبه و سنگ سیاه آن بخش مهمی از اعمال مذهبی اسلامی است. از این که مسلمانان رو به مکه نماز می خوانند نیز معلوم می شود. آیا این مربوط به این باور است که سنگ سیاه می تواند واسطه دعا باشد؟ اگر فرض بر این باشد یا جهت نماز مهم باشد باعث می شود که مکه و حجرالاسود را بت پرستی بدانند. یا اینطور نیست؟ این نیز با دعای معمول مسیحیان متفاوت است، جایی که ما میتوانیم به سادگی نگرانیهای خود را به خدا بگوییم (فیلسی 4: 6: مراقب هیچ چیز نباشید؛ اما در هر چیزی با دعا و نیایش همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا اعلام کنید.). جهت نماز مهم نیست. پس چرا مسلمانان بوسیدن حجرالاسود و سایر اعمالی که شبیه بت پرستی است را می پذیرند؟ درک این موضوع سخت است. نقل قول زیر بیشتر در مورد موضوع توضیح می دهد. سنت خود اسلام میگوید که تمام آداب جاری مانند زیارت مکه، رمضان، دور کعبه، بوسیدن حجر الاسود، دویدن بین صف و مروه، سنگسار کردن شیطان و نوشیدن از چشمه زمزم منشأ بت پرستی دارند.
نمازگزاران پس از هفت بار دور کعبه به سوی مجسمه های نماد شیطان در خارج از مکه رفتند و آنها را سنگسار کردند. این آیین با هفت بار دویدن بین کوههای صفا و مرو نیز ارتباط تنگاتنگی داشت. نزدیک مسجد اصلی مکه بودند. فاصله بین کوه ها چهارصد متر است. قرآن ثابت می کند که این آیین دویدن قبل از اسلام نیز وجود داشته است. هنگامی که مسلمانان با تعجب از محمد پرسیدند که چرا باید از این رسم مشرکانه پیروی کنند، او پاسخی از جانب خداوند دریافت کرد:
ببین! صفا و مروه از نمادهای خدا هستند. پس اگر کسانی که در موسم یا در وقت دیگر خانه (کعبه) را زیارت می کنند، آنها را دور خود بچرخانند، گناهی بر آنها نیست. (سوره 2:158)
بدین ترتیب تعداد زیادی از مردم برای پرستش خدایان که در داخل یا اطراف ساختمانی که با پارچه سیاه پوشانده شده بود به مکه آمدند. هر طایفه یا فردی که به شهر می رسید، مجاز بود خدایی را که بیشتر دوست دارد از کعبه انتخاب کند. این زیارت ها درآمد خوبی را برای قبیله قریش فراهم می کرد که به عنوان اعضای بزرگترین قبیله مکه از حرم مراقبت و سرپرستی می کردند (…) گمانه زنی های زیادی در مورد اینکه چرا محمد آن آداب و رسوم بت پرستانه را به اسلام واگذار کرده است. یکی از دلایل ممکن است این باشد که او آنها را رها کرد تا برای رضایت قبیله قریش زندگی کنند، زیرا این مناسک مستقیماً اسلام را تهدید نمی کرد یا خدا را انکار نمی کرد. هنگامی که مردم قریش نیز پس از فتح مکه مسلمان شدند، به عنوان مراقب کعبه، سالانه از زائرانی که به مکه میآمدند، پول زیادی دریافت میکردند. آگاهی از خاستگاه بت پرستی آیینهای کنونی میتواند حقیقتی شرمآور برای کسانی باشد که میخواهند شهادت تاریخ را انکار کنند. (4)
سنگ سیاه و اتصال به ماه پرستی . در بالا متذکر شد که بوسیدن حجرالاسود و دیگر آداب و رسوم رایج زیارت اسلامی مدتها قبل از حضرت محمد در بت پرستی ظاهر شده است. محمد این آداب و رسوم بت پرستانه را به عنوان بخشی از دین اسلام پذیرفت. یک ارتباط با گذشته نیز نشانه ماه است. مردم خاورمیانه ماه، خورشید و ستارگان را می پرستیدند. یک داس قمری بر روی هزاران محراب، ظروف سفالی، ظروف، طلسم، گوشواره و دیگر آثار باستانی یافت شده است. اشاره به رواج ماه پرستی است. بت پرستان در مکه نیز معتقد بودند که سنگ سیاه توسط خدای ماه، هوبال از آسمان پرتاب شده است (به نقل قول های قبلی مراجعه کنید!). اما این دیدگاه بعداً توسط خود محمد تغییر یافت، زیرا او معتقد بود که این سنگ توسط فرشته جبرئیل از بهشت فرستاده شده است و این سنگ در اصل سفید بوده اما به دلیل گناهان مردم به سیاه تبدیل شده است. آیا محمد درست می گفت یا فقط یک شهاب سنگ معمولی است که به زمین سقوط کرده است؟ اکنون اثبات این موضوع غیرممکن است. نقل قول بعدی در مورد همین موضوع ادامه دارد، یعنی پرستش سنگ سیاه و اینکه چگونه این سنگ از ماه سرچشمه گرفته است و خدای ماه هوبال آن را از آسمان انداخته است. در پشت بام مساجد امروزی هنوز از داس ماه استفاده می شود که یادآور بت پرستی گذشته است. مانند بوسیدن حجرالاسود و سایر روشهای زیارت.
بر خلاف پارسیان که - که توسط زرتشتی تعلیم داده شده بود - خورشید را به عنوان اقامتگاه برتر وجود می پرستیدند و خیر را با نور و آتش و بد را با تاریکی پیوند می دادند، عرب های آن روزگار عموماً ماه را می پرستیدند. برای ایرانیای که در سرزمین کوههای بلند زندگی میکرد، گرمای خورشید شاید مورد استقبال قرار میگرفت، اما برای عرب دشتهای بیابانی، خورشید قاتل بود و ماه بعد از گرمای جوشان و نور خیرهکننده، شبنم و تاریکی به ارمغان آورد. بر اساس یک افسانه بتها، اعتقاد بر این بود که هوبال، خدای ماه، سنگ شهاب سنگ سیاه کعبه را از بهشت پرتاب کرد. مدتها قبل از اسلام مقدس شمرده می شد و توسط زائران و مسافرانی که معتقد بودند ماه نیز خدایی است پرستش می شد. (5)
باز هم نقل قول دیگری در همین موضوع. این نشان می دهد که چگونه دین اصلی مردمان خاورمیانه با پرستش ماه، خورشید و ستارگان پیوند خورده است. هنگامی که هلال ماه اکنون بر بام بسیاری از مساجد است، اشاره به بت پرستی گذشته است:
الحدیس (کتاب 4، باب 42، شماره 47) بیان شگفت انگیز محمد را دارد: «ابو رزین العقیلی روایت می کند: عرض کردم: یا رسول الله: آیا هر کس در روز قیامت پروردگار خود را به صورت آشکار می بیند؟ او پاسخ داد: بله. پرسیدم: نشانه این در خلقت او چیست؟ گفتند: ای ابو رزین. مگر نه این است که هر یک از شما ماه را در نور کامل ماه به شکل برهنه می بینید.» این آیه نشان می دهد که ماه نماد خداوند بوده است. تحقیقات نشان داده است که:
• خداوند قرن ها بت عرب بود. «او پروردگار شما و پدران شماست (سوره 44: 8). خدای اعراب و اجدادشان به هیچ وجه خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یهوه یهوه نبود، بلکه خدا • ماه نماد خدا بود. • خدا خدای ماه نامیده شد.
(...) محققان ادیان غربی با کتاب مقدس موافقند که دین اصلی مردمان خاورمیانه با پرستش ماه، خورشید و ستارگان مرتبط بوده است. هزاران محراب، ظروف سفالی، ظروف، طلسم، گوشواره و سایر آثاری که توسط دانشمندان باستانی یافت شده اند، دارای داس ماه هستند. این از پرستش گسترده ماه صحبت می کند. متون لوحهای گلی یافت شده در کاوشهای باستانشناسی حاوی توصیفی از قربانیان است که به ماه داده شده است. شاید بتوان پرسید چرا داس ماه هنوز بر بام مساجد ایستاده است؟ نماد خدا البته بر پشت بام ها قرار داده شد به همان صورتی که مسیحیان صلیب را در کلیساهای خود به عنوان نمادی از نجات ساخته شده توسط مسیح قرار دادند. از آنجا که ماه پرستی در سراسر خاورمیانه رایج بود، اعراب نیز ماه پرست بودند. زیارتگاهی به نام کعبه نیز برای خدای ماه ساخته شد. در آن عبادت خاصی قرار داشت، سنگ سیاهی که از ماه افتاده بود، که محمد در هنگام فتح مکه آن را بوسید. (6)
مکاشفه محمد از سه الهه . مطالب فوق در مورد بت پرستی در مکه و زیارت آنجا مطرح شد. متذکر شد که چگونه بوسیدن سنگ سیاه، دور زدن کعبه و سایر اشکال بت پرستی که در مکه انجام می شد حتی قبل از اسلام نیز رایج بود. محمد آنها را در اسلام مدرن پذیرفت. بنابراین هنوز هم همان اشکال بت پرستی انجام می شود. به عنوان یک مسلمان خوب است از خود بپرسید آیا در زیارت مکه به همان بت پرستی می پردازید که بت پرستان قرن ها پیش انجام می دادند؟ سپس به موضوع دیگری مربوط به محمد و بت پرستی می پردازیم. این در مورد به اصطلاح از آیات شیطانی، یعنی آیه قرآن 53:19،20 است. در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد. طبق روایات، این آیات که سه الهه مورد پرستش اعراب (الات، العزا و منات) را توصیف میکند، در اصل حاوی اشارهای بود که این الههها را نوعی واسطه توصیف میکرد. به عبارت دیگر، این آیاتی که محمد دریافت کرد، مردم را تشویق کرد که به خدایان بت پرست روی آورند. به دلیل این آیات، ساکنان مکه آماده اعتراف به پیامبر بودن محمد بودند. اعتقاد بر این است که آنها به شکل زیر بوده اند. قسمت حذف شده با پررنگ مشخص شده است:
آیا علات و العزا و منات سوم را دیده ای؟ اینها موجودات متعالی هستند و می توان به شفاعت آنها امیدوار بود.
آنچه در این مورد قابل توجه است این است که اختراع بیگانگان نیست، بلکه در منابع اولیه خود اسلام به آن اشاره شده است. این منابع اولیه و نویسندگان آنها منکر مقام پیامبری محمد نبودند. مسلمانان وارسته ای چون ابن اسحاق، ابن سعد و طبری و نیز مؤلف متأخر تفسیر قرآن زمخشری (1047-1143) از آن یاد کرده اند. خیلی سخت است که باور کنیم اگر آن را واقعی نمی دانستند، در مورد آن صحبت می کردند. همین مطلب در قول زیر که اشاره به تفسیری از یک امام بر قرآن است، توضیح داده شده است. این نشان می دهد که چگونه این آیه در قرآن تغییر کرد زیرا محمد به زودی وحی جدیدی بر خلاف آن دریافت کرد. همچنین این حقیقت را نشان می دهد که چگونه قرآن به طور کامل بر اساس آیات و کلماتی که به دست محمد رسیده است. به طور قابل ملاحظه،
امام السیوطی سوره 17:74 قرآن را در تفسیر خود چنین توضیح می دهد: «به گفته محمد پسر کعب ، خویشاوند کرز ، پیامبر سوره 53 را خواند تا اینکه به آن قسمت رسید که گفت: «آیا دیدی الله و العزّه را که خود حضرت محمد علیه السلام را می گذراند. این خدایان بت پرست را بپرستید و از آنها شفاعت بخواهید و به این ترتیب از قول محمد آیه ای به قرآن افزوده شد . حضرت محمد از این سخنان او بسیار اندوهگین شد، تا اینکه خداوند او را با سخن جدیدی تشویق کرد: «و مثل همیشه وقتی رسول یا نبی فرستادیم، شیطان آرزوهای خود را در میان گذاشت، ولی خداوند آنچه را که شیطان برای آنها آمیخته است، محو می کند، سپس علامت خود را تأیید می کند، خداوند دانا و حکیم است». (سوره 22:52.) به همین دلیل سوره 17:73-74 میفرماید: «و یقیناً قصد داشتند تو را از آنچه به تو وحی کردهایم برگردانند تا غیر از آن علیه ما جعل کنی، و قطعاً تو را به دوستی میگرفتند و اگر قبلاً تو را ثابت نمیکردیم، قطعاً اندکی به آنها تمایل میداشتی». (7)
نقل قول زیر از همین موضوع یعنی آیات شیطانی صحبت می کند. نشان می دهد که این موضوع اختراع بیگانگان نیست، بلکه در منابع اولیه خود اسلام و چگونگی تمایل محمد به پذیرش بت پرستی به آن اشاره شده است. نویسندگان ارزش حضرت محمد را به عنوان یک پیامبر انکار نکردند:
مورد آیات شیطانی طبیعتاً در طول قرون متمادی عاملی قوی برای شرمساری مسلمانان بوده است . در واقع، تمام ادعای محمد مبنی بر پیامبر بودن او را تحت الشعاع قرار می دهد. اگر شیطان یک بار توانست کلماتی را در دهان محمد بگذارد و او را وادار کند که آنها را پیامی از جانب خدا بداند، پس چه کسی میتواند بگوید که شیطان در زمانهای دیگر نیز از محمد به عنوان سخنگوی خود استفاده نکرده است؟ ... درک اینکه چگونه و چرا چنین داستانی ساخته شده است و همچنین چگونه و چرا چنین مسلمانان فداکاری مانند ابن اسحاق ، ابن سعد و طبری، و همچنین نویسنده متأخر شرح قرآن، زمخشری (1047-1143) - که از او اتکا میشود، مشکل است - اگر فکر میکردند که باورش مشکل است. در اینجا، و نیز در سایر زمینه ها، شواهد منابع اولیه اسلامی بی تردید قوی است . هر چند وقایع را میتوان از منظر دیگری توضیح داد، کسانی که آرزو میکنند مصداق آیات شیطانی را از بین ببرند، نمیتوانند این واقعیت را انکار کنند که این عناصر زندگی محمد اختراعات دشمنان او نیست، بلکه اطلاعات مربوط به آنها از افرادی است که واقعاً معتقد بودند محمد پیامبر خداست. (8)
از مطالب فوق چه نتیجه ای می توان گرفت؟ ما می بینیم که محمد انسانی ناقص بود. او در برابر مردم تعظیم کرد زیرا آیاتی را پذیرفت که از پرستش سه بت حمایت می کرد و می توان به آنها توسل کرد. منابع اولیه خود اسلام به اعمال محمد اشاره دارد، بنابراین اختراع بیگانگان بدخواه نیست. محمد همچنین پشت این واقعیت بود که عمل باستانی بت پرستی، که قرن ها در مکه انجام می شد، تقریباً به شکلی مشابه به اسلام منتقل شد. از جمله مواردی که در بالا ذکر شد، مانند زیارت مکه، طواف مردم معبد، بوسیدن یا لمس حجر الاسود، قربانی کردن حیوانات، پیاده روی به سوی کوه عرفات و زیارت تپه های صفا و مروه. محمد تمام این اعمال بت پرستانه باستانی را تأیید کرد.
References:
1. Martti Ahvenainen: Islam Raamatun valossa, p. 20 2. Ibn Hisham: Profeetta Muhammadin elämäkerta, p. 19 3. Jaakko Hämeen-Anttila: Johdatus Koraaniin, p. 28 4. Martti Ahvenainen: Islam Raamatun valossa, p. 23,24 5. Anthony Nutting: The Arabs, pp. 17,18 6. Martti Ahvenainen: Islam Raamatun valossa, pp. 244,2427. Ismaelin lapset, p. 14 8. Robert Spencer: Totuus Muhammadista (The Truth About Muhammad: Founder of the World’s Most Intolerant Religion) p. 92,93
|
Jesus is the way, the truth and the life
Grap to eternal life!
|
Other Google Translate machine translations:
میلیون ها سال / دایناسورها / تکامل
انسان؟ |